تاریخچه طیس وطیس بلوچ
.:: Your Adversing Here ::.
 

زلزله در چابهار

زلزله چابهار هيچ گونه خساراتي در پي نداشت

خبرگزاري فارس: مدير‌كل ستاد حوادث غير مترقبه سيستان و بلوچستان گفت: زلزله صبح امروز حوالي شهرستان چابهار تاكنون هيچ گونه خسارات جاني و مالي به دنبال نداشت.


 

حجتعلي شايانفر دقايقي پيش در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در زاهدان اظهار داشت: اين زلزله كه صبح امروز در فاصله 211 كيلومتري جنوب چابهار رخ داد، تاكنون هيچ گونه خساراتي را به دنبال نداشته است.
وي افزود: در پي وقوع اين زلزله هماهنگي‌هاي لازم با فرمانداري‌هاي منطقه، اداره‌كل بنادر و دريانوردي و ساير ادارات مربوطه انجام شد و در حال حاضر هيچ گونه نگراني در اين زمينه وجود ندارد.
سيدعلي باطني، فرماندار چابهار نيز در اين زمينه گفت: خوشبختانه با توجه به قدرت كم اين زلزله، تاكنون هيچ گونه خسارتي در اين زمينه به شهرستان وارد نيامده است.
بر اساس اعلام موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران، اين زلزله با مختصات طول جغرافيايي 23.41 و عرض 60.87 در عمق 60 كيلومتري درياي عمان در ساعت 7 و 27 دقيقه و 23 ثانيه صبح رخ داد.
انتهاي پيام/ل20/ب

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: پنج شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • چابهار، همچنان ناشناخته

     چابهار: تنها بندر اقیانوسی ایران عکس از عمران ارزانی

    چابهار شهری به دیرینگی تاریخ است که زیبا و استوار بر ساحل دریای مکران*در جنوب خاوری ایران‌، در استان  سیستان و بلوچستان آرمیده است. بندری که جایگاه بلوچ‌های مهربان، مرزبانان تاریخی ایران‌زمین، است. آنگونه کهفردوسی بزرگ در وصف رزم‌آوری‌شان در سپاه کیخسرو، پادشاه استوره‌ایایران‌زمین، چنین یاد می‌کند: 

    سپاهی ز گردان کوچ و بلوچ

    سگالیده جنگ، مانند قوچ

    برهنه یک انگشت ایشان ندید

    در جهان پشت ایشان کس ندید

    سپهدارشان بود رزم‌آزمای

    کز او بود گاه و نکویی بجای

    بسی آفرین کرد بر شهریار

    بر آن شادمان گردش روزگار

    نگه کرد کیخسرو از پشت پیل

    رده آن سپه را زده بر دو میل

    جز این نامداران لشکر دگر

    برآورده هر یک به خورشید سر

    پسند آمدش سخت کرد آفرین

    بر آن بخت بیدار و فرخ زمین

    بلوچستان از زمان کوروش کبیر، جزو شاهنشاهی ایران بوده است. بخشجنوبی بلوچستان کنونی در سنگ‌نبشته داریوش بزرگ در بیستونو پارسه (تخت جمشید) به نام «ماکا» یا «مَکَه» به عنوان یکی از استان‌های

    شاهنشاهی ایران آمده است. هرودوت، تاریخ‌نگار یونانی، نیز آن را «مَکیا» یا «میکیان» خوانده است.

     

    زبان بلوچی

    زبانی که مردم بلوچستان و از جمله چابهار به آن سخن می‌گویند، زبان بلوچیاست که یکی از شاخه‌های زبان‌های هندوایرانی و هم‌ریشه با زبان پارسی است.این زبان واژگان بی‌شماری از زبان پارسی میانه (زبان پهلوی) را در خود جای دادهاست؛ به گونه‌ای که «امیرتوکل کامبوزیا» در کتاب «بلوچستان و علل خرابی آن»می‌نویسد: «اگر شما فرهنگ زبان پهلوی را در مقابل یک فرد بلوچ بگشایید و لغاتی

    از هر صفحه آن پیدا کرده و به او بگویید، او خواهد گفت آقا، زبان پهلوی یعنی زبان بلوچی.»

    دریای مکران / عکس از عمران ارزانی

     

    سرزمین همیشه بهار

    چابهار، هر چهار فصلش بهار است و بدین روی «چهار بهار» یا چابهارمی‌خوانندش؛ یعنی سرزمین همیشه بهار.

    خنک‌ترین در تابستان و گرم‌ترین در زمستان

    چابهار هم‌عرض جغرافیایی و هم آب‌وهوا با بندر میامی در شبه‌جزیره‌ فلوریدایامریکا است. وزش بادهای موسمی، موسوم به «مونسون» در چابهار سببشده است تا این بندر در تابستان، خنک‌ترین و در زمستان، گرم‌ترینبندر جنوبی ایران و دمای آن تنها بین ۵/۱۰ تا ۳۴ درجه سانتی‌گراد

    در نوسان باشد. این دما باعث ایجاد یکی از متنوع‌ترین پوشش‌های گیاهی

     گونه‌های جانوری در چابهار شده است.

    عکس از عمران ارزانی

    تنها بندر اقیانوسی ایران

    چابهار که یک‏سو رو به دریا و سوی دیگر رو به کوه و کویر دارد، تنها بندراقیانوسی ایران و یکی از مهم‌ترین کریدورهای ترانزیت شمال-جنوب وشرق-غرب جهان است.گفتنی است در هنگام جنگ تحمیلی، به اهمیت استراتژیک چابهاربه دلیل دور بودنش از فضای نظامی خلیج فارس و تنگه هرمز، افزودهشد. پس از جنگ نیز چابهار به عنوان منطقه آزاد صنعتی-تجاریدر سال ۱۳۷۲ خورشیدی اعلام موجودیت کرد تا گام‌های سریع‌تریبرای توسعه بردارد.

    جاهای تاریخی و گردشگری چابهار

    تلگرافخانه‌ انگلیسی‌ها

    «تلگرافخانه‌ انگلیسی‌ها» یکی از کهن‌ترین ساختمان‌های سنگیچابهار است که مجریان خط تلگراف انگلیس، در سال ۱۸۶۹ میلادییعنی در دوران قاجاریه، به ظاهر برای رونق دریانوردی و تجارت ودر اصل برای اهداف استعماری،‌ آن را بنا کردند.این تلگرافخانه با ویژگی‌ معماری مناطق گرمسیری و در دوطبقه با رواق‌های هلالی ساخته شده است.

    تیس / عکس از ساحل‌نشین عکس از عمران ارزانی

    روستا و بندر تاریخی تیس؛ خاستگاه چابهار امروزی

    روستای تاریخی «تیس» در نزدیکی چابهار، از روزگار هخامنشیان، بندریمهم در امر بازرگانی و دریایی به شمار می‌رفته است. پس از اسلام نیز تاریخ‌نگارانی چون مَقدِسی در سال ۳۷۵ قمری از این بندر به عنوانبندری آباد و پررونق یاد کرده‌اند. بندری که بر سر راه جاده ابریشم،مرکز تجارت شکر استان مکران و گندم سیستان بوده و به دستمغولان ویران شده است تا در آتیه، چابهار کنونی جایگزین شکوه آن شود.

     

     

     

    خلیج چابهار عکس از عمران ارزانی

    خلیج چابهار

    یکی از شگفتی‌های طبیعی چابهار، «خلیج چابهار» است که برآیندآمیزش میلیون‌ها ساله زمین و باد و آفتاب و دریاست. خلیجی کهتماشای برآمدن و فرورفتن خورشید از فراز آن، خاطره‌ای است که کمتر از یادها می‌رود.

     

     

     

    تالاب لیپار / عکس از عمران ارزانی

    تالاب لیپار؛ خفته در میان دو کوهی استوار

    از چابهار در امتداد ساحل، ۱۵ کیلومتر که به شرق می‌رانیم، در کنار روستای«رمین» تالاب زیبای لیپار نمایان می‌شود. تالابی آرمیده در میان دو کوهیاستوار که از جمع‌شدن آب‌های سرگردان، هستی گرفته است. لیپار جایگاهپرندگان گوناگون همچون طاووسک، تیهو، باقرقره، لک‌لک، حواصیل سفیدو خاکستری و پوشش گیاهیمتنوعی از درختان گز، چش و… است کهآدمی را به لختی درنگ در کنارش فرامی‌خواند.راهنمای بلوچ ما آقای «محمدجواد صادقی» درباره‌ معنای واژه‌ لیپار می‌گوید:«لیپار واژه‌ای دوسیلابی است که از دو بخش «لیپ» و «آر» تشکیل شده است.لیپ به معنای خار و خاشاک رودخانه و آر به معنای آب رودخانه است.در این روستا آب رودخانه همراه با خار و خاشاک به آب دریا می‌پیونددکه در واقع به هم رسیدن یا محل تلاقی آب رودخانه و آب دریا را در زبان بلوچی لیپار می‌گویند.»

    کوه‌های آریا / عکس از عمران ارزانی

    کوه‌های آریا(به اصطلاع جغرافیدانان بدلند که جنسشون از مارن

    وگچ وهیچ گیاهی روی این کوها نمی روید واما هنری ها به لحاظ

    زیبایشون منسوب به کوههای مریخی میدانند

    پس از گذر از تالاب لیپار و ۳۰ کیلومتر راندن از شرق چابهار، به «کوه‌های آریا» می‌رسیم.محلی‌ها بر این باورند هنگامی که کشتی‌ها به نزدیکی این کوه‌ها می‌رسیدند،بادبان می‌افراشتند و از آنجا که یکی از معنی‌های واژه آریا در زبان بلوچی«افراشتن» است، این کوه‌ها به آریا معروف شده‌اند؛ البته اغلب به نادرستبه این کوه‌ها، کوه‌های مریخی یا مینیاتوری هم می‌گویند.کوه‌های فرسایش‌یافته و اعجاب‌انگیز آریا که در پاکستان نیز امتداد دارد،

    بسان ریشه‌های یک درخت تنومند است که سر از زمین برآورده‌ و بهآسمان ساییده‌ تا با نگاهی وهم‌آلود، نظاره‌گر این سرزمین اسرارآمیز باشد.

    لور یا درخت انجیر معابد / عکس از عمران ارزانی

    درخت انجیر معابد؛ گوهری پربها در هوای تفتیده جنوب

    درخت «انجیر معابد» یا «لوور» که محلی‌ها به آن «کرگ» نیز می‌گویند، از درختان تیره کائوچوئی است که در نواحی گرمسیری مانند چابهارمی‌روید. سایه پرمهر این درخت که ریشه‌های بی‌شماری در خاکمی‌نشاند، در هوای گرم و تفتیده جنوب، گوهری پربهاست و از اینرو برای محلی‌ها درختی مقدس به شمار می‌رود که میوه‌های

    نارنجی‌رنگِ نرم و شیرینش هم خوردنی است.لوور که ارتفاع آن به ۱۵ تا ۲۰ متر می‌رسد، درخت همیشه سبزی استکه شکل و فضای پیچیده‌ای می‌آفریند، آنچنان که آدمی را به شگفتی وامی‌دارد.

     

     

     

    گاندو / عکس از عمران ارزانی

    گاندو: بزرگ‌ترین خزنده‌ ایرانی

    رودخانه باهوکلات در ۹۰ کیلومتری شرق چابهار یکی از مهم‌ترین زیستگاه‌هایتمساح پوزه‌کوتاه «گاندو» است. گاندو بزرگ‌ترین خزنده‌ ایرانی و بازمانده‌خزندگانی است که از ۲۶۵ میلیون سال پیش، روی زمین می‌زیسته‌اند.

     رنگ گاندو، زیتونی تا قهوه‌ای است و شکمی بدون فلس، سفید متمایلبه زرد دارد. این تمساح چنان خویش را با طبیعت بلوچستان تطبیقداده است که می‌تواند ماه‌ها نباریدن باران و خشک بودن بستر رودخانه‌‌ها

    را تاب آورد. یکی از روش‌هایی که گاندو برای بقا انتخاب کرده است،حفر گودال‌هایی به ژرفای ۱۲ تا ۱۵ متر در کنار رودخانه‌هاست تا درپناه این گودال‌ها، خشکسالی را طی کند و چشم در راه باران باشد.

    گاندو به وقت تخم‌گذاری گودالی به عمق ۳۰ سانتی‌متر می‌کند

    و بین ۲۰ تا ۳۰ تخم در آن می‌گذارد. گاندوهای کوچک، به درازای تقریبی ۲۵ سانتی‌متر پس از ۶۵ روز چشم به جهان می‌گشایند.

    گاندو در فک بالایی، ۱۹ و دو سوی فک پایینی، ۱۵ دندان دارد و طول نیمیاز بدنش را که به چهار متر می‌رسد، دم آن تشکیل می‌دهد. این حیوان

    که از  سوی بومیان نیز حمایت می‏شود، شب‌ها به شکار پستانداران، لاک‏پشت‌ها، پرندگان آبزی و ماهیان می‌رود.

    تپه گل‌فشان / عکس از عمران ارزانی

    تپه‌ گِل‌فشان

    «تپه‌ گل‌فشان» که از آن به جای آتش، گِل فوران می‌کند، یکی از دیدنی‌ها شگفتِشمال باختری چابهار در «دشت کهیر» است که مانند آن در چند جای دیگر جهان

    نیز گزارش شده که البته گِل‌ِ گِل‌فشان چابهار، غلیظ‌‌تر و توسی‌رنگ‌تر از گل گل‌فشان‌های دیگر است.

    گل‌فشان‌‌‌ که پیرامون آن‌ هیچ گیاهی دیده نمی‌شود، در فصل زمستان بیشترفعالیت می‌کند و صدای غرش آن که آب و گازِ پرفشار را از لایه‌های زیرین زمینبه بیرون پرتاب می‌کند، حتی از دور هم شنیده می‌شود.

     

    مردم محلی به این گل‌فشان‌‌ها که خاصیت درمانی هم دارد، «گل‌پاشان» یا «ناپک» به معنای ناف دریا یا ناف زمین، می‌گویند.

    از دیگر جاهای دیدنی چابهار می‌توان به غارها و معبد «بان مسیتی» دردامنه رشته‌کوه‌های شهبازبندِ روستای تیس، قدمگاه خضر و اسکله‌هایماهی‌گیری تیس، رمین و بریس اشاره کرد.

    ————————

    این سفرنامه‌ در ماهنامه جهانی دنیای تجارت، شماره‌ی ۲۶، خردادماه ۱۳۸۹ خورشیدی منتشر شده است.

    * در اواخر سده هفدهم میلادی نام جعلی «دریای عمان» از سویاستعمارگران بر «دریای مکران» نهاده شد. گفتنی است در برخی از

     نقشه‌های معتبر جهانی، دریای مکران «دریای پارس» نیز خوانده شده است.

     


     

    چابهار دنیای از زیبایی است دیدنی ترین سواحل جنوب ایران مناظر زیبای طبیعی دریای ژرف ونیلگون مردم صمیمی ودوست داشتنی

    وجهانی از تلاش وسازندگی وهمه اینجا در پهندشت اسرار امیز

    سیستان وبلوچستان دامن گسترده وچون تابلویی بزرگ گوشه ای  از عظمت خلق ت افریدگار رابه نمایش گذارده است

    یکی از شهرهای جنوب خاوری استان سیستان و بلوچستان ایران و تنها بندر اقیانوسی این کشور می‌باشد که در کرانهٔ دریای عمان و اقیانوس هند قرار دارد. لنگرگاه آن قابلیت پهلوگیری کشتی‌های اقیانوس‌پیما را دارد و از مناطق آزاد بازرگانی ایران است.

    بندر چابهار به دلیل موقعیت راهبردی، که نزدیک‌ترین راه دسترسی کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه (افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان) به آبهای آزاد است از اهمیت فراوانی برخوردار است و سازندگی و سرمایه‌گذاری فراوانی در آن صورت می‌گیرد؛ از جمله ساخت اسکله و افزایش گنجایش بارگیری کشتی‌های اقیانوس‌پیما (در خلیج چابهار) و ساخت راه‌آهن به سوی آسیای میانه و احداث فرودگاه بین‌المللی. این بندر یکی از مهمترین چهارراه‌های کریدور شمال-جنوب بازرگانی جهانی است.

    چابهار علاوه بر موقعیت بازرگانی، دارای جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی است. آب و هوای این شهر و پیرامون آن همیشه بهاری و معتدل است و به همین دلیل چابهار (چهاربهار) نامیده می‌شود. چابهار مرکز شهرستان چابهار است که در منتهی‌الیه جنوب شرقی ایران در کنار آبهای گرم اقیانوس هند قرار دارد

    موقعیت جغرافیایی و وسعت

    شهرستان چابهار با مساحتی حدود ۱۷۱۵۵ کیلومتر مربع در منتهی الیه جنوب شرقی ایران در کنار آبهای گرم دریای عمان و اقیانوس هند قرار گرفته‌است. این شهرستان از جانب شمال به شهرستانهای ایرانشهر و نیکشهر و از جنوب به دریای عمان و از شرق به پاکستان و از غرب به استان‌های کرمان و هرمزگان محدود است.

    بندر چابهار-مرکز شهرستان- با وسعتی بالغ بر ۱۱ کیلومتر مربع در ارتفاع ۷ متر از سطح دریا قرارگرفته‌است و در ۶۰ درجه و ۳۷ دقیقه طول شرقی و ۲۵ درجه و ۱۷ دقیقه عرض شمالی قرار دارد. فاصله هوائی شهرستان چابهار تا تهران ۱۴۵۶ کیلومتر و فاصله زمینی از طریق جاده ایرانشهر- کرمان ۱۹۶۱ کیلومتر است. فاصله بندر چابهار تا مرکزاستان ۷۳۸ کیلومتر می‌باشد. این شهرستان حدوداً دارای ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی در دریای عمان می‌باشد.

    بندر چابهار هم‌عرض جغرافیایی بندر میامی در شبه‌جزیره فلوریدای آمریکا است و دارای شرایط آب و هوایی کاملاً همانند بندر میامی است. چابهار در ۲۲۸۶ کیلومتری تهران قرار گرفته است . فاصله آن تا زاهدان ۷۲۱ کیلومتر و تا بندر کراچی ۹۰۰ کیلومتر است.

    خلیج چابهار با بریدگی طبیعی و استثنایی خود، بزرگترین خلیج ایران در پیرامون سواحل دریای عمان به شمار می‌رود و نزدیکترین آبراه به اقیانوس هند است

    اب وهوا

    همجواری منطقه آزاد چابهار با دریا، نزدیکی به مدار راس‌السرطان و قرار گرفتن درمسیر بادهای موسمی شبه قاره هند و جبهه‌های استوایی موجب گردیده‌است که دارای آب هوایی گرمسیری معتدل با رطوبت نسبی باشد. این منطقه گرمترین نقطه کشور در زمستان وخنک‌ترین بندر جنوبی ایران در تابستان است. متوسط دمای بیشینه (در خرداد ماه) طی یک دوره ۷ ساله ۳۱ درجه سانتیگراد، متوسط دمای کمینه (در دی ماه) ۱۹ درجه سانتیگراد، و متوسط دما در طول سال ۲۶ درجه سانتیگراد است. حداقل رطوبت نسبی ۶۰ درصد و متوسط رطوبت نسبی ۷۰ درصد گزارش شده‌است. متوسط بارندگی سالانه کمتر از ۲۰۰ میلیمتر در سال است که ۶۴ درصد آن در زمستان می‌بارد.

    به طور کلی آب و هوای چابهار دارای کمترین تغییرات در فصول چهارگانه سال است و درجه رطوبت تنها در دو ماه از سال (اردیبهشت و خرداد) بالا می‌رود. برای مثال، هوای شهر چابهار در تابستان از تهران خنک‌تر است

      
     
         درباره تپه های گل فشان بدانید که این تپه ها با پرتاب حباب های گل و لای از ژرفای زمین، چشم بیننده را خیره می کنند،مردم محلی از این گل و لای برای درمان بیماری ها بویژه بیماری های پوستی استفاده می کنند.
       به عنوان یک ایرانی مخصوصا اگر اهل تجارت باشید، بندر یا جزیره چابهار را به عنوان محلی برای کسب و کار تجار و مخصوصا بازار خرید اجناس خارجی با قیمتی مناسب تر از پایتخت آلوده ایران می شناسید و قطعا با ویژگی های گردشگری آن کمتر آشنا هستید.
    جزیره چابهار در قسمت جنوبی استان سیستان و بلوچستان در جوار دریای عمان واقع شده است. وسعت این جزیره 25هزارکیلومتر بوده که 130 کیلومتر آن مرز خاکی است.
    از وجود این مرز خاکی در جزیره چابهار چندان خوشحال نباشید، چرا که با اتوبوس یا قطار و تغییر مسیرهای مختلف برای رسیدن به چابهار حداقل دو روز را در جاده خواهید بود. اگر از دسته مسافران کم طاقت هستید و تحمل پیمودن مسیرهای مختلف و طولانی را ندارید؛ بهتر است به جای مسافرت با اتوبوس یا قطار به فکر خرید بلیت هواپیما و پرواز مستقیم به چابهار باشید.
    قبل از ورود به چابهار بهتر است بدانید، این بندر 230هزار نفر جمعیت دارد و از پنج بخش مرکزی، کنارک، پلان، دشتیاری و زرآباد تشکیل شده. سه شهر کنارک، ونگور و چابهار و الدهستان و 620 روستا نیز در این جزیره یا بندر قرار دارند.
        بندر چابهار اگرچه در نگاه اول، ناحیه ای فاقد امکانات گردشگری به چشم می آید، اما اکوتوریسم طبیعی این جزیره و همچنین پیشینه تاریخی آن، از جاذبه هایی است که چشم هر بیننده را خیره می کند.
         گل فشان ها، سواحل صخره ای زیبا، مساجدزیبای محلی، بافت سنتی و زندگی جذاب بلوچ ها با کپه های دست سازشان و همچنین قلعه پرتغالی ها از جمله مهمترین جاذبه های گردشگری چابهار به شمار می آیند.
    برای دیدن کناره ها و سواحل زیبای طبیعی در چابهار توصیه می کنیم به قسمت جنوبی شهرستان چابهار بروید، چرا که در این قسمت پیشروی آب دریا و فرسایش سنگ های رسوبی چشم انداز زیبایی را به وجود آورده است. وقتتان را به گونه ای تنظیم کنید که طلوع یا غروب خورشید را در این سواحل ببینید.
         برای دیدن تپه های گل فشان که اتفاقا پدیده ای کمیاب در سطح جهان به شمار می آید، باید به دو دشت کهیه و تنگ بروید.
        درباره تپه های گل فشان بدانید که این تپه ها با پرتاب حباب های گل و لای از ژرفای زمین، چشم هر بیننده را خیره می کنند.
    سه تپه گل فشان در فاصله دو دشت کهیه و تنگ در 20کیلومتری روستای کهیه و در مسیر جاده تنگ گالک در شمال غربی شهرستان چابهار قرار گرفته و میانگین ارتفاع آنها بین 10 تا۳۰متر است. از این تپه ها هر 30 تا 36 ثانیه یک بار گل و لای فشرده به همراه گاز خارج می شود.
    برخی از مردم محلی از این گل و لای برای درمان بیماری ها بویژه بیماری های پوستی استفاده می کنند.
         نام قلعه پرتغالی ها و حوادث تاریخی آن مطمئنا برای هر ایرانی نامی آشناست، اما اگر علاقه مندید که علاوه بر شنیده ها، این قلعه را از نزدیک ببینید، سری به روستای تیس از توابع بخش دشتیاری بزنید.
         این روستا که در منطقه ای کوهپایه ای در پنج کیلومتری شمال غرب چابهار واقع شده و رودخانه لاوی از آن می گذرد، در میان کوه های شهباز، لاوی و بیلبند محصور شده است.
    قلعه پرتغالی ها در این روستای زیبا قرار گرفته و به دلیل قدمت و نوع معماری خاصش تعداد بی شماری از گردشگران داخلی و خارجی را به خود جذب می کند. اگر به روستای تیس رفتید بدانید که این روستا از عمده ترین مراکز سوزن دوزی در چابهار است و زنان و دختران آن به طرزی زیبا و تحسین برانگیز صنایعی را تولید می کنند که ره آورد سفر هر گردشگر به خانه اش می شود.
    برای دیدن انواع پرندگان و طبیعت زیبا، به شما که عازم چابهار هستید توصیه می کنیم دیدن روستای لیپار را به هیچ چیز دیگر ترجیح ندهید. در 15 کیلومتری شهر چابهار بعد از روستای (رمین) در مسیر جاده ای ساحل گواستر و در تنگه ای صخره ای، دره ای سرسبز و زیبا قرار دارد که از بالای آن، روستای لیپار در میان سبزه زارها خودنمایی می کند.
    در میان دو کوه، این دره که فاصله چندانی هم ندارند، آب بندی ایجاد شده که آبهای سرگردان اطراف را در خود جمع کرده و به آبگیری به طول 14 کیلومتر با انواع بوته ها، درختچه ها و پرندگان تبدیل شده است.
        در این آبگیر، انواع بوته ها و درختچه ها از نوع گز، کلیر و چش و پرندگانی چون چنگر، فلامینگو، انواع حواصیل، باقرقره، تیهو، عقاب دشتی و خوتکا و همچنین طاووس کن یافت می شود.
    جنگل های انبوه هم از دیگر جاذبه های اکوتوریستی در چابهار است که در ناحیه ساحلی خلیج گواتر قرار گرفته است. بد نیست که بدانید حرا درختچه ای است که در مرداب های نواحی گرم کرانه های عربستان، مصر و جنوب ایران می روید. از مشخصات بارز این درختچه، این است که روی درخت مادر رشد اولیه را طی کرده و سپس نهال جوان از درخت مادر جدا شده و به مرداب می افتد. برگ های حرا با دوام است و ظاهر بیضوی شکل و منتهی به یک خامه باریک دارد و تنها قسمت مورد استفاده آن، پوست شاخه است.
         در حوزه حیات وحش نیز تمساح پوزه کوتاه برجسته ترین موجود منطقه چابهار است که به طور طبیعی و آزاد زندگی می کند.
          زیستگاه اصلی این تمساح که به نام محلی گاندو خوانده می شود، حدود 380 هزار هکتار مساحت دارد که بخشی از آن در چابهار و بخش دیگر آن در شهرستان ایرانشهر واقع شده است.
    تمساح پوزه کوتاه در برکه های راسک، باهوکلات و باتلاق های دلگان و کلانی زندگی می کند و تنها نوع تمساح ایران است که ارزش ملی و بین المللی دارد. طول این جانور تا چهار متر می رسد و قوی ترین عضو آن دمش است.
       تقریبا با اکثر جاذبه های گردشگری چابهار آشنا شده اید و احتمالا اشتیاق زیادی برای دیدن این منطقه پیدا کرده اید.

     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • دیدنی های چابهار

    به سرزمين هميشه بهار خوش آمديد. 4 فصل سال با هواي بهاري، حس عجيبي را در نهان آدمي شكوفا مي‌كند.

    شايد تا پيش از اين فكر مي‌كرديد چابهار يك منطقه گرم و سوزان است؛ اما برعكس اين شهر از خوش‌آب‌وهواترين بنادر جنوبي ايران به شمار مي‌رود. اين خنكا زماني روح‌انگيز مي‌شوند كه مونسون يا همان بادهاي موسمي شبه‌قاره هند، تابستان چابهار را به خنك‌ترين ناحيه و زمستان آن را به گرم‌ترين بندر جنوبي كشور تبديل مي‌كند. اتفاقا فصل خوبي را براي مسافرت به اين منطقه انتخاب كرده‌ايد؛ چون زمان وزيدن اين باد همين ماه است. با اين وزش، جلوه بي‌نظيري از موج دريا در ساحل پديدار مي‌شود. حاصل وزش اين باد در طول هزاره‌ها شكل و حجم خاصي به صخره‌ها بخشيده است، همچون يك تنديس مفهومي.
     

    عکس از عمران ارزانی

    براي باور اين مساله كافي است بدانيد ميانگين درجه حرارت بندر چابهار 27 درجه سانتي‌گراد است. حالا به خاطر اين‌كه سفر ما پرماجراتر شود بدانيد اين منطقه تقريبا دورترين نقطه از مبدا تهران است و يكي از زيباترين سواحل دنيا را دارد. حالا شما به شرق كشور آمده‌ايد؛ اما زيادي هم به شرق نرويد، چون سر از پاكستان درمي‌آوريد.

    شايد چابهار به لحاظ گردشگري چندان شناخته شده نباشد؛ اما وجود طبيعت زيبا و آثار تاريخي چيزي خلاف آن را بيان مي‌كند. وجود مسجدجامع تيس، قلعه پرتغالي‌ها، درخت كهنسال مكرزن در تيس كوپان، غار تيس، پناهگاه حيات‌وحش (تمساح) در باهوكلات، تپه گل‌فشان در كهير، قلعه قديمي تيس، امامزاده غلام رسول و... لابد كمي دچار ترديد شديد. علاوه بر اينها اكوتوريسم طبيعي جزيره و... از جاذبه‌هايي است كه نگاه ناگهاني شما را وادار به تمجيد از خويش مي‌كند. راستي از گل‌فشان‌ها اين اعجاز طبيعت چيزي شنيده‌ايد؟  برايتان .میگوییم.

    دیدنی های چابهار

     
        جنوبی ترين شهرستان بلوچستان است كه در فاصله 761 كيلو متري زاهدان قرار دارد. اين شهر در زمان های قديم " تيس" نام داشته كه در حال حاضر خرابه هاي آن در 5 كيلو متري چابهار امروزي به جاي مانده است .
       بندر تيس در آن ايام اهميت و اعتبار فراوان داشت و يكي از مراكز مهم تجاري كرانه هاي درياي عمان بود، ولي در قرن گذشته در اثر كم توجهي از رونق آن كاسته شد.  در سالهاي پس از انقلاب به علل مختلف ، بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت .
      اينک بندرچابهار اهميت سوق الجيشي ممتازي دارد و در حال حاضر يكي از مناطق آزاد تجاري ايران محسوب مي شود .
     
        جاهای ديدنی چابهار:

    از دیدن طبیعت حیرت انگیز و نیز  "کوه گل افشان" لذت زیادی بردیم. در زیر عکس هایی را از روی اینترنت یافتم که معرف زیبایی های دیدنی سفر محسوب می شوند که عیناْ زیارتشان کردیم. به نظرم در زیر زمین منطقه باید آب وجود داشته باشد که به همراه فشار هوا و آب در جستجوی مفری برای بیرون زدن اند. بدیهی است آب سر راه خود خاک را با خود در می آمیزد  و پدیده ی گل افشان را می آفریند. در واقع باید به آن آب افشان بگویند ولی چون صادره اش گل است تا آب به آن گل افشان می گویند. در زیر عکس بالای کوه گل افشان و عکس گلهای صادره  را که بیرون می زنند می بینید:

     

     تالاب ليپار



    بعد از روستاي رمين در 15 كيلومتري چابهار، در مسير جاده ساحلي چابهار ـ گواتر، تنگه‌اي صخره‌اي مشرف به دره‌اي سرسبز و زيبا قرار دارد كه از بالاي آن روستاي ليپار در ميان سبزه‌زارها پيداست. در ميان دو كوه كه فاصلة چنداني با هم ندارند، آب‌بندي ايجاد شده كه آبهاي سرگردان اطراف را در خود جمع كرده و به آبگيري به طول 14 كيلومتر تبديل شده است. در اين آبگير انواع بوته‌ها و درخچه‌هاي «گز» و «چش» با چشم‌اندازي زيبا، منطقه‌اي بكر با اكوسيستم خاصي را به وجود آورده است. پرندگاني چون چنگر، فلامينگو، كشيم، حواصيل‌هاي سفيد و خاكستري، طاووسكن، باقرقره، تيهو، جيرفتي، عقاب دشتي، خوتكا و دلينجه زيبايي زايدالوصفي در منطقه به وجود آورده‌اند.



    عکس از عمران ارزانی
     

     

    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد عکس از عمران ارزانی

    کوه گل افشان:

    این کوه در شمال غرب چابهار و در 20 كيلومتري روستاي كهير در دشت وسيعي به همين نام كه در مسير جادة تنگ ـ‌ گانگ واقع شده است، پديدة‌ طبيعي گل‌فشان وجود دارد كه نام محلي آن «بولوبولو» است. اين پديده با پرتاب گل و همراه با متساعد شدن گاز از اعماق زمين، نظر هر بيننده‌اي را به خود جلب مي‌كند. اين گل‌فشان در ساليان متمادي با پرتاب گل تا ارتفاع ۱۲ متر به اطراف خود، تپه‌اي بوجود آورده است كه هيچ‌گونه‌اي از گياهان در آن رشد و نمو نمي‌كند. (به نقل از

    ساحل صخره‌اي
    در كناره‌هاي درياي‌عمان و در قسمت جنوبي شهرستان چابهار،‌صخره‌هاي بزرگي در اثر پيشروي آب دريا و فرسايش سنگ‌هاي رسوبي به وجود آمده كه چشم‌انداز زيبايي را تشكيل داده است. اين بخش از سواحل را به خصوص در هنگام غروب آفتاب مي‌توان به عنوان يكي از ديدني‌ترين سواحل جنوبي ايران نام برد، زيرا با ديواره‌هاي صخره‌اي و مناظر دلنشين مانند آكواريومي طبيعي با انواع ماهي‌ها و زمين هموار،‌ بينندگان را به شگفتي و تحسين وا مي‌دارد (به نقل از :
    عکس از عمران ارزانی

     همه ی هموطنان ام را توصیه می کنم به این شهر مریخی تاریخی افسانه ای بروند و پدیده های طبیعی خارق العاده و شاهکارهای آفرینش را به چشم خود ببینند.  در راه کوه های مینیاتوری چابهار را دیدیم و متحیرانه می دیدیم. متوجه شدیم که در گذشته بخش زیادی از چابهار زیر آب بوده و این حالت و شکل ویژه ای که در کوه ها پدید آمده نتیجه ی گل افشانی زمین بوده است. دقیقاْ مثل کوه گل افشان. در واقع باید شکل های مینیاتوری را محصول گل افشانی منطقه بدانیم. همه به منطقه بروید و شاهکارهای خالق را مشاهده بفرمایید. نمی دانم چرا تاکنون صدا و سیما از این منطقه فیلم ها و گزارش ها تهیه نکرده و ما طی این دهه ها ندیده ایم؟ چرا سازمان گردشگری این تصاویر این منطقه شگفت انگیز را به مردم معرفی نکرده اند؟ 

     

                                                               عکس از عمران ارزانی

     

     

    غروب آفتاب-ساحل چابهار عکس از عمران ارزانی

    .: ادامه مطلب :.
  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • زبان ونژاد مردم بلوچ

     

    زبان ونژاد مردم بلوچ
     
    بلوچستان
     
        نام بلوچستان در کتيبه‌های بيستون و تخت‌جمشيد داريوش بزرگ هخامنشی، ماکا يا مَکَه آمده است و ايالت چهاردهم بوده است.بلوچستان را در زمان ساسانيان، کوسون می‌گفتند اما کهن‌ترين نام آن همان ماکا يا مک می‌باشد که هرودت آن را مِکيا يا مکيان خوانده است.نام‌های ذکرشده تا پس از اسلام در ميان مردم معمول بوده است، زيرا در سده‌ی نخست هجری قمری که عرب‌ها بر اين سرزمين دست يافتند، مکران نام داشت. بدين‌ ترتيب سده‌ها این سرزمين مکران ناميده شده است و جهان‌گردان عرب هم به نام مکران از اين ناحيه ياد کرده‌اند.به باور برخی مورخان، بلوچ‌ها در گذشته‌ی بسيار دور ازمناطق دیگر به مکران مهاجرت کرده‌اند و از اين زمان به بعد نام بلوچستان از آنان ماخوذ شده است.
     
    زبان
     
        مهم‌ترين زبان جنوب‌شرقی ايران، زبان بلوچی است که آن را به‌خاطر گونه‌ی کهن بسياری از واژگان، بايد از زبانهای مهم ايرانی شمرد. زبان بلوچی با زبان پهلوی اشکانی و نيز پهلوی اوايل دوره‌ی ساسانی نزديک است.زيرا در اثر سختی رفت و آمد در همه‌ی سده‌های گذشته و همچنين نبود آميختگی با ديگر گويش‌ها، صورت اصلی کلمه‌ها در اين زبان پيوسته بدون دگرگونی مانده است.
      زبان بلوچی از نظر زبان‌شناسی و نيز شناختن ريشه‌ی بسياری از واژه‌ها و سابقه‌ی برخی اصطلاح‌های رايج در زبان‌فارسی، از منابع مهم به‌شمار می‌رود و می‌توان آن را به دو بخش زير تقسيم کرد:
    1- بلوچی شمالی يا سرحدی: اين گويش در نواحی زاهدان، خاش و سيستان متداول است.
    2- بلوچی  جنوبی: در ايرانشهر، سراوان،سرباز و چابهار بدان سخن گفته می‌شود که با وجود تفاوت در بيش‌تر واژگان، برای افراد هر دو دسته قابل تشخيص است.
     
    نژاد
     
       پژوهش‌گران بر اين باورند که آريايی‌ها در روزگاری بسيار کهن در دشت پامير، آسيای ميانه، ارمنستان، ارتفاعات کارپات، ساحل‌های رود دانوب پايين، آلمان، اسکانديناوی و به‌بيان ديگر در شمال اروپا و آسيا زندگی می‌کرده‌اند.
      بعدها يعنی حدود 4000سال پيش از ميلاد، در اثر زيادشدن جمعيت و يا برخی علت‌های ديگر، از اين سرزمین‌ها به‌مهاجرت پرداخته و هر دسته از آنان به‌جانبی رهسپار شده و در آن اقامت گزيدند.
    گروهی از اين قبيله‌ها از راه خوارزم به‌سوی بلخ و پيرامون آن سرازير شده و در حدود شرقی و شمال‌شرقی ايران کنونی ساکن گرديد. بعدها همين گروه به‌سوی غرب پيش آمد و به‌شعب و قبايل گوناگون بخش شدند.
      شاهان هخامنشی، بخش اعظم اين سرزمين‌ها و اقوامی را که در آن زندگی می‌کرده‌اند به زير فرمان خود درآوردند. در برخی از کتيبه‌های داريوش از جمله کتيبه‌ی بیستون که در آغاز سال 520 پيش از زايش یه‌فرمان وی در صخره‌ای از کوه بيستون کنده شده از ايالت‌های 23گانه‌ی هخامنشی از جمله ماکا(بلوچستان )نام برده شده است
      بی‌ترديد قوم سخت‌کوش بلوچ نيز از همين اقوام آريايی جدا شده و پس از گذشتن از بخش‌های شمالی به‌ناحيه‌ی جنوب آمده است. در اين مورد نزديکی زبان بلوچی به زبان باستانی اقوام مادی، مويد اين نظر است. با توجه به بررسی و اندازه‌گيری‌های انجام شده توسط دانشمندان نژادشناس از درازای بدن همه‌ی طوايف و قبايل از جمله مردم بلوچستان، آشکار شده است که مشخصات نژادی بلوچ‌ها و آرياييان کاملاً شبيه و يکسان بوده و درنتيجه قوم بلوچ، ايرانی نژاد و همانند کُرد، لُر ، فارس، آذری، تاجيک و... شعبه‌ای از نژاد آريايی می‌باشند
      بلوچ‌ها، قامتی بلند و کشيده دارند که ميانگين درازای آن به 170 و در حداکثر آن، به 190 سانتي متر می‌رسدهمچنين سروصورتی پهن با موهای بسيار، جمجمه‌ای بزرگ به اندازه‌ی 80-81 و بينی کشيده و چشمانی درشت که از ويژگی‌های طبيعی و ايرانی بودن آن‌ها است
     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • گُواتر، فانوسي در منتهي اليه جنوب شرقي

     

    گُواتر، فانوسي در منتهي اليه جنوب شرقي
     
     
     «گواتر» ، تكه كوچكي از سرزمين بلوچستان است كه درمنتهي اليه جنوب شرقي ايران واقع شده است. در كتيبه هاي تاريخي داريوش به خط ميخي از اين سرزمين به نام «ماكا» نام برده شده است.
     درصورت پايان يافتن طرح ۴۰۰۰هكتاري پرورش ميگو، سالانه ۷هزارتن ميگو به ارزش ۵۰ميليون دلار توليد و ۴هزارفرصت شغلي ايجاد مي گردد.
       درمنتهي اليه جنوب شرقي ايران، درآخرين نقطه مرزي آنجا كه شهرستان چابهاربه خط تماس با مرز پاكستان مي رسد، مشرف بر خود «گواتر»، بندري كوچك و قديمي قرار گرفته كه چندصباحي است براي سرمايه گذاران كشورمان نامي آشنا گشته است. آنجا گواتر است؛ بندري آنسوي ناكجاي جغرافياي تاريخ.
    گواتر تكه كوچكي از سرزمين بلوچستان است . بلوچستان سرزمين دردها و رنج هاي فراموش شده، بلوچستان يادآور فاصله عميق فقر و غنا، بلوچستان زادگاه تنها دونلي نواز جهان (۱) ، بلوچستان زادگاه دادشاه و گواتر برگوشه يي از گستره اين خاك همچنان ايستاده است و خوابش نمي برد. پيرمردي از اهالي منطقه رونق گذشته را اين چنين تصوير مي كند: «آفريقا تجارتش دست ما بود. از بندر گواتر ماهي و حصير مي برديم به آفريقا با جهازهاي بادي كه دوهزارتن هندي گنجايش داشت. ۲۵ روز تا دارالسلام مي رفتيم . وقتي هوا خوب بود ۱۴ روزه اين كار را مي كرديم. موقع برگشت چوب كندل مي آورديم به گواتر، خالي مي رفتيم خرمشهر، پسته و بادام مي برديم به بمبئي يا از بصره خرما مي برديم آفريقا چوب بار مي كرديم به گواتر…»
    قديمي ترين سند ايراني ، كتيبه هاي ميخي داريوش، نام اين سرزمين را «ماكا» ضبط كرده است. بعد از اسلام اين سرزمين «مكران» نام گرفت كه درحال حاضر منطقه جنوبي بلوچستان نيز به نام «مكران » معروف است. بنابه روايت ماركوپولو كه درحدود سالهاي ۶۸۳ـ۶۸۷هجري قمري هنگام مراجعت از چين از حدود مكران عبور كرده ، درآن تاريخ ايالت بلوچستان پادشاهي مستقل داشته است. درسال ۱۰۲۲ هجري قمري، گنجعلي خان(۲) حاكم معروف كرمان درعصر شاه عباس اول بلوچستان را به تصرف خود درآورد وملك ميرزا را كه از اعقاب صفاريان بود به امارت بلوچستان برگزيد.
    درسال ۱۳۰۷ هـ.ش در زمان رضاشاه براي سركوب سرداران وهمچنين رفع غائله بلوچستان به آن خطه لشكركشي شد. اينك بلوچستان بعد از چند دهه آرامش با مشخص شدن اهميت ژئوپلتيكي آن زمينه ساز تحولاتي آينده ساز خواهد بود.
    شهرستان چابهارهم اكنون به عنوان يكي از قطب هاي تجاري و از نواحي مستعد جهت پرورش ميگو مطرح است . چابهار ۱۵۶۰۷ كيلومترمربع مساحت و بيش از ۱۶۰هزارنفر جمعيت دارد و داراي آب و هوايي گرم و نسبتاً مرطوب است . هواي چابهار دراوج گرماي تابستان به علت وزش بادهاي موسمي (مونسون) معتدل مي گردد. اما آنچه كه موجب گشت گواتر به عنوان نگين انگشتري چابهار مطرح گردد آغاز طرح ملي پرورش ميگوي غرب باهوكلات است.
     
       در راه گواتر
     
    از چابهار به طرف شرق يعني مرز پاكستان حركت مي كنيم. از بندر صيادي «رمين » مي گذريم و آنگاه به تراس هاي مرتفع كوهستاني برخورد مي كنيم كه هيبت خود را به رخ آبي بيكران درياي عمان كشيده است ، اكنون دريا زير پاي ماست و ناوك نگاهمان افق دريا را نشانه رفته است. مقصد بعدي ديگر بندر صيادي يعني «بريس» است كه درپاي يك صخره عظيم كوهستاني ايجاد شده است و قايق ها به طرز زيبايي دركنار اسكله پهلو گرفته اند. بي ترديد بريس از زيباترين اسكله هاي صيادي ايران و شايد زيباترين آنهاست به خصوص آن كه درصورت مساعدبودن شرايط بارندگي ، در فواصل جاده بريس وكوهها وتپه هاي مخروطي آن، تالاب ليپاريكي يكي از مناظر بديع طبيعت را شكل مي دهد، درحاشيه تالاب، شتران تشنه ، از آب گواراي آن سيراب مي شوند و درقسمت هاي مياني اش فلامينگوها و ديگر پرندگان مهاجر، مأمن مناسبي براي خود خواهند يافت .
    از مهمترين محصولات دريايي اين بنادر، ماهي شير، شوريده، حلوا و سنگسر و از رده سخت پوستان محصول جهاني لابستر (شاه ميگو) است.
    شاه ميگو در طول فصل محدود صيد (يك تا دو ماه درسال ) سالانه بين ۲۰تا ۳۵ تن صيد مي شود كه ارزش صادراتي اين آبزي به صورت دم عمل آوري شده و منجمد كيلو ۲۲ تا ۳۰دلار بوده و صادرات به روش زنده به ازاي هركيلو از ۳۵ تا ۵۰ دلار ارزآوري دارد. از بريس گذشته و پيش رويمان پسابندر خودنمايي مي كند كه نماي موج شكن آن از بالاي تراس كوهستاني بسيار زيباست. جزيره معروف به شيطان از دور پيداست. آيا به راستي آنجا خانه شيطان است؟! از فراز كوه سرازير مي شويم اكنون قريب به صدكيلومتر از چابهار دورشده ا يم ، ديگر بار وسيله نقليه مان ما را به كوهها و صخره هاي مرتفع رهنمون مي سازد، ديگر به گواتر اين سرزمين اعجاب برانگيز نزديك شده ايم سرزميني كه روزگاري نه چندان دور، جلوه پررونقي داشت كه قبرستان متروكه گواتر و باند فرودگاه قديمي انگليسي ها يادآور آن روزگاران است. بندر گواتر درهمين مكان و درانتهاي جاده فرعي مشرف به خليج گواتر قرار گرفته است و صيادان در فصل صيددر داخل كپرها به استراحت پرداخته و درزمان مناسب از شبانه روز به دل دريا مي زنند تا تور خود را از ماهي هاي ذيقيمتي چون شير و شوريده پرنمايند.
    «حاج دوست محمد خواسته» كدخداي گواتر، خانه يي زيبا به سبك معماري پاكستاني ساخته است. مردان و زنان گواتر ، بلوچ بوده و ارتباط خويشي با همنوعان خود در گوادر پاكستان دارند. «دوست محمد» سندي دست نويس ، به سال ۱۳۰۹ هـ.ق در دست دارد كه «لشگرخان سردار زهي » حاكم گواتر در زمان ناصرالدينشاه ، ۲۵هزار هكتار از زمين هاي گواتر تا دشت بريس را به اجدادش فروخته است و با ايجاد مزارع پرورش ميگوي گواتر ، خواب خوش دوست محمد بخاطر بسته شدن راههاي عبوري شترانش آشفته شده است، مگر نه اينكه شتر براي بيابانگرديك توتم است؟
    مذهب بوميان گواتر ، سني حنفي است كه نسبت به اعتقادات مذهبي و قومي خويش پايبندي ويژه دارند.
    گواتر كه در جنوب شرقي ايران، آخرين آبادي است هم اكنون به يكي از قطب هاي اميدبخش در افزايش صادرات غيرنفتي تبديل شده است. كلنگ طرح ۴۰۰۰هكتاري پرورش ميگو چندي پيش با حضور مسؤولان زمين زده شد. اين طرح ملي داراي دو بخش شمالي وجنوبي بوده و درمجموع ۱۵۵مزرعه ۲۰هكتاري است. درسال ۷۹ ، ۱۹۰هكتار از اراضي سايت مورد بهره برداري قرار گرفت و درپايان دوره پرورش، از كل سطح زيركشت ۳۵۰تن ميگوي سفيد توليد شد كه رقمي قابل ملاحظه است. درافق نهايي اين طرح ايجاد ۲هزارفرصت شغلي مستقيم و به همين تعداد فرصت شغلي غيرمستقيم و۷هزارتن توليد ميگو به ارزش ۵۰ميليون دلار پيش بيني مي شود.
    آنچه كه دراين بين ضروري مي نمايد نگاه اقتصادي به جذابيت هاي گردشگري در گواتر است.
    وجود جنگلهاي مانگرو (حرا) دركنار خليج گواتر و پرندگان مهاجر، زيبايي خاصي به اين منطقه بخشيده و درنقطه تلاقي رودخانه باهوكلات به رودخانه سرباز، يكي از گونه هاي نادر تمساح جهان معروف به تمساح پوزه كوتاه (گاندو) زيست مي كند كه تعدادآنها ۲رقمي است وهمين امر، اهميت حفاظت آنها و توجه دقيق تر را بيشتر مي نمايد.
    از گواتر باز مي گرديم با اين اميد كه از مواهب طبيعي كه خداوند به ما اعطا كرده ، درجهت منافع ملي و افزايش درآمدهاي غيرنفتي استفاده ببريم.
     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • ویژگیهای جمعیتی سال 1382 استان سیستان وبلوچستان

     

    ویژگیهای جمعیتی سال 1382 استان سیستان وبلوچستان
     
     
         جمعيت استان سيستان وبلوچستان در دهه 65-1355 با نرخ رشد متوسط ساليانه معادل 06/6 درصد يكي از سريعترين نرخهاي رشد در دهه مذكور در بين استانهاي كشور بوده است علت آن را مي توان متفاوت بودن ويژگي هاي قومي و فرهنگي مردم اين سرزمين با ساير استانهاي كشورعنوان نمود . جمعيت استان با نرخ رشد متوسط ساليانه 7/3 درصد از رقم 000/200/1 نفر در سال 1365 به رقم 000/722/1 نفر در سال 1375 رسيده است كه اين رقم 8/2 درصد جمعيت كل كشور را به خود اختصاص مي داده است البته تراكم نسبي جمعيتي استان براساس سرشماري سال 1365 رقمي معادل 6/6 نفر در هركيلومتر مربع را نشان داده كه در سال 1375 تراكم جمعيتي استان به 1/9 نفر در هر كيلومتر مربع رسيده است اين مسئله استان را در زمرة كم تراكمترين استانهاي كشور جاي داده و درسال 1382 به رقم 9/11 نفر در هركيلومتر مربع ارتقاء يافته است .
       البته با توجه به نرخ متوسط رشد ده ساله جمعيت طي سالهاي (65 تا 75 ) در سطح ملي كه ميانگين كشوري را نشان مي دهد در مقايسه با مناطق شهري استان سيستان و بلوچستان معادل 8/1 درصد از ميانگين كشوري بيشتر بوده و همچنين در مناطق روستايي اين نرخ معادل 4/2 درصداز نرم كشوري بيشتر بوده است . براساس آمار  1382 جمعيت كل استان برابر 000 /219/2 نفر مي باشدكه جمعيت شهرنشين 3/48 درصد آن را تشكيل مي دهد اين موضوع با توجه به نرم هاي كشوري كه بطور متوسط جمعيت شهرنشين در كشور را 8/64 درصد نشان مي دهد رقم بسيار پاييني مي باشد .
     
    جمعيت استان به تفکيک جنس و سن
     
    استان سيستان و بلوچستان با جمعيتي معادل 000/219/2 نفر براساس برآورد آماري سال 82 با نرخ رشد 25/2 درصد بالاترين درصد مواليد را درسطح كشور به خود اختصاص داده است . برآورد آماري سال 82 نشان مي دهد كه از 5/36درصد جمعيت جوان بين سنين 29-15ساله 6/18 درصد جمعيت زنان ودختران و 9/17 درصد جمعيت مردان وپسران مي باشند .
     
    رتبه استان در کشور از نظر جمعيت
     
    استان سيستان وبلوچستان با دارا بودن 1/3 درصد از جمعيت كل كشور رتبه دهم كشوري را به خود اختصاص داده است اين در حالي است كه استان تهران با 7/17 درصد از جمعيت كل كشور رتبه اول را داراست.
     
    تعداد شهرستان استان
     
    شهرستانهاي استان سيستان و بلوچستان عبارتند از : زاهدان ـ زابل ـ خاش ـ سراوان ـ ايرانشهر ـ نيكشهرـ سرباز و چابهار كه شهرستان زاهدان مركز استان سيستان و بلوچستان مي باشد. 8 شهرستان استان سيستان و بلوچستان مجموعاً شامل 36 بخش و 31 شهر و 98 دهستان مي باشد و تعداد كل آباديهاي داراي سكنه استان 6038 پارچه آبادي است .
     
    رتبه استان در کشور از نظر وسعت
     
    استان سيستان و بلوچستان با مساحت 502/187 كيلومتر مربع پهناورترين استان بوده و 4/11 درصد از مساحت كل كشور را در بر مي گيرد حدود 1100كيلومتر مرزخاكي با دو كشور پاكستان و افغانستان و حدود 300 كيلومتر مرز آبي در كرانه هاي شمالي درياي عمان يكي از استانهاي مرزي داراي موقعيت استراتژيكي مي باشد. همچنين اين موقعيت ، استان را به لحاظ اقتصادي در شرايط ويژه اي قرارداده است. اين استان از لحاظ اقليم شناسي منطقه اي بياباني و نيمه بياباني با آب و هواي گرم وخشك است.
     
    وضعيت فعاليت جوانان استان
     
    براساس آمار سال 1382 ميزان اشتغال در سطح استان 8/80 درصد در مقايسه با ميانگين كشوري با رقم 9/7 درصد كمتر از جايگاه متوسط ملي قرار گرفته و كمترين درصد اشتغال را در سطح كشور اين استان به خود اختصاص داده است . همچنين در زمينه بيكاري اين استان با 2/19 درصد نرخ بيكاري با اختلاف 9/7 درصد با ميانگين متوسط كشوري بالاترين درصد بيكاري را به خود اختصاص داده است .
     
    وضعيت تاهل جوانان استان
     
    استان سيستان و بلوچستان در سال 1382 با 13981 ازدواج از 681034 مورد در سطح كشور و طلاقهاي ثبت شده 560 در استان با 72359 در سطح كشور در سطح متوسط كشوري واقع گرديده است .

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • نیکشهر ؛ چشم انتظار آبادانی و توسعه

     

    نیکشهر ؛ چشم انتظار آبادانی و توسعه
     
       نیکشهر یکی از شهرستان های سیستان و بلوچستان، دارای 5 مرکز شهری و 5 بخش، 15 دهستان و 727 آبادی دارای سکنه، فقط یک بیمارستان 45 تختخوابی و یک استادیوم ورزشی و یک دانشگاه پیام نوردارد .
        شهرستان نیکشهر با مساحت 22280 کیلومتر مربع در جنوب غربی استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است.
         جمعیت نیکشهر 164589 نفر است و  فاصله آن تا مرکز استان 653 کیلومتر است. این شهرستان دارای تعداد 5 مرکز شهری و 5 بخش ،15 دهستان و 727 آبادی دارای سکنه است.
    در سال تحصیلی 83-1382 تعداد کل دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی شهرستان 47942 نفر بوده که 90/8 درصد از دانش آموزان استان را تشکیل می دهد.
        از کل دانش آموزان این شهرستان 38/67 درصد در مقطع ابتدائی 54/20 درصد در مقطع راهنمایی 01/12 درصد مقطع متوسطه 32/3 درصد در مقطع متوسطه در رشته های فنی و حرفه ای و کار و دانش مشغول به تحصیل هستند.
        42/45 درصد از کل دانش آموزان شهرستان نیکشهر را دانش آموزان دختر تشکیل می دهند و سهم  دانش آموزان مناطق روستائی نیز 96/72 در صد است.
    در سال تحصیلی 83-1382 شهرستان نیکشهر تنها 3 دانشجو در حال تحصیل داشت که در تنها دانشگاه پیام نور این شهر مشغول به تحصیل بوده اند.
        شهرستان نیکشهر تنها یک بیمارستان 45 تختخوابی دارد.
    نیکشهر تنها یک استادیوم دارد که سرانه فضای ورزشی سر پوشیده آن به ازای هر هزار نفر 22 متر مربع و سرانه فضای ورزشی روباز آن به ازای هر هزار نفر 179 متر مربعمی باشد.
    به گزارش "مهر" مسئله "خشکسالی" از جمله مشکلات اساسی نیکشهر است .
    مسئله "آب" نیز از جمله مسائل اساسی نیکشهر است که با حمایت از بندهای کوچک زودبازده می توان به آن سامان بخشید.
    همچنین سدهای بزرگی در این مناطق در حال تاسیس است که باید به احداث آنها تسریع بخشیده شود.
    جمعیت روستایی شهرستان نیکشهر 123671 نفر می باشد که  75 درصد از جمعیت آن را به خود اختصاص داده است.
    از کل روستاهای شهرستان نیکشهر تا پایان سال 1382 ،250 روستا از نعمت روشنایی و برق و 3/68 درصد برخوردار از آب آشامیدنی سالم می باشند.
    همچنین تا پایان سال 1382 تعداد 11 روستا مورد بهسازی طرح هادی روستایی قرار گرفته است.
    در نیکشهر 906 کیلومتر راه وجود دارد که 114 کیلومتر راه اصلی و 542 کیلومتر آن راه فـرعی  می باشد.سهم این شهرستان از جاده استان 5/5 درصد می باشد.
    شهرستان نیکشهر دارای اقلیم بیابانی گرم و خشک می باشد. میانگین بارش سالانه در این شهرستان 118 میلی متر و متوسط دمای آن در سال از 8/48 الی 8/3 درجه سانتیگراد درتغییر است.
    رودخانه کشیک و رودخانه کاجو- فنوج تنگ سرحد و ارتفاعات آهوران- فنوج- سفیدکوه در این شهرستان واقع است.
    آب آشامیدنی نیکشهر از طریق رودخانه کشیک و 8 حلقه چاه با میزان آبدهی 91 لیتر در ثانیه تامین می شود که از طریق 718 حلقه چاه 185 رشته قنات 66 رشته چشمه با میزان آبدهی 6/76 میلیون مترمکعب و رودخانه های کشیک با میزان آبدهی 18 میلیون مترمکعب متوسط سالیانه تامین می شود.
    نیکشهر دارای قدمت بسیار طولانی است و پیشینه تاریخی آن با ایرانشهر پیوند خورده و نام قدیم آن (گه) به معنای گهتر و یا بهتر است و در زمان رضا شاه به نیکشهر تغییر نام یافت، دارای قلعه معروف به حسین خان – قلعه چهل دختران – قلعه بنت – قلعه ساربوک – قلعه قصرقند – قلعه بگ که به ثبت رسیده است.
    همچنین مسجد شیخ عبدالقادر و مقبره شیخ و سنگ نگاره ها و آبشار روستای آبند ساربوک و مراکز اقتصادی و عمرانی مجتمع عشایری فضل اللهی از آثار این شهرستان است.
    مردم شهرستان نیکشهر به زبان بلوچی تکلم می کنند
    از اماکن سیاحتی، تاریخی و جاذبه های گردشگری  این شهرستان می توان به درختهای کهنسال مکرزن یا انجیر معابد، قلعه نیکشهر، قلعه قصر قند ، مسجد عبدالقادر و قلعه فنوج اشاره کرد.
    همچنین حصیر و پرده سیاه چادر بافی، پشتی و گلیم، سکه و آیینه دوزی و سوزن دوزی بلوچی از صنایع دستی نیک شهر محسوب می شود.
    از قابلیت ها و توانمندی های زیاد نیکشهر، می توان به این موارد اشاره کرد که در صورت توجه به آنها این شهرستان رشد چشمگیری خواهد یافت:
     
    1- استفاده بهینه از قابلیت های معدنی نیکشهر خصوصاً در مناطق فنوج و لار
    2- مهار و ذخیره سازی سیلاب های منطقه به جهت تزریق آبهای زیرزمینی
    3- توسعه مکانیزه کشاورزی، استفاده از سیستم آبیاری نوین قطره ای و احیاء اراضی قابل کشت– ایجاد و احداث سد و بندهای خاکی در جهت بالا بردن سهم مشارکت مردم
    4- بهره مندی شهرستان از پتانسیل ها و امتیازات منطقه آزاد به جهت همجواری با منطقه
    5- ایجاد صنایع تبدیلی، فرآوری محصولات کشاورزی خصوصاً مرکبات و خرما
    6- ارتقاء سطح سواد و فرهنگ عمومی و تلاش در جهت محو ارزشهای منفی موجود
    7-  افزایش روند مشارکت نیروهای بومی
    8-  ارائه تسهیلات با کارمزد یارانه دار در جهت ایجاد اشتغال
    9-  تشویق سرمایه گذاران
     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • زمین شناسی بلوچستان

     

    زمین شناسی بلوچستان
     
    بيشتر سرزمين بلوچستان در دوران هاي گذشته زيرآب بوده و با گذشت زماني طولاني از زير آب بيرون آمده است. خاك زمين هاي جنوب نيكشهر و برخي از برجستگي هاي اين منطقه كه از شن و ماسه پديد آمده است و آكنده از سنگواره هاست، اين نظريه تأييد مي كند. سرتوماس هولديچ در كتاب نقاط مرزي هندوستان، مي نويسد: «پشته ها و توده هاي خاك رس مطبّق و مضرّسي كه در سواحل بلوچستان زياد است و بعضي نقاط آن كه همچون ستون فقرات نهنگ شكل گرفته است و همچون نمك هاي لزجي كه در جاي جاي اين منطقه ديده مي شود، نشان دهنده آن است كه در دوران هاي گذشته، اين سرزمين را آب پوشانده بوده است. مطالعات زمين شناسي كه در منطقه بلوچستان به عمل آمده است، بيانگر آثار رسوبات مختلف از دوره هاي اول تا چهارم زمين شناسي در اين منطقه است. در بلوچستان پرمو- كربنيفر به وسيله آهك هاي محتوي (fusulinides ) مشخص مي شود اين آهك ها به شكل يك برآمدگي نوك تيز از وسط شيت هاي ترياس ماشك در دره مرتفع ذهوب نزديك مرزپيشين بيرون آمده است. در شمال شرقي بلوچستان، نزديك مرز افغانستان، ترياس فوقاني به وسيله هزار متر شيت هاي محتوي Monotis مشخص شده است .«لياس» بلوچستان، شامل هزارمتر آهك ها و شيت هايي مي باشد كه در برخي نقاط داراي سنگواره است. در بخش مرزي ايران و افغانستان آهك هاي داراي هيپوريت كه تا درياچه هامون سيستان گسترش يافته است، وجود دارد دراين ناحيه Hippurites verdenbur gikuhn را تشخيص داده اند اين طبقات به سوي مشرق تا افغانستان ادامه مي يابد.
    از سفيدابه تا حرمك و سپس در سراسر توده هاي كوهستاني كوه ملك سياه شيت هاي رنگارنگ، سنگهاي آتشفشاني ماسه سنگ ها و بندرت عدسي هاي آهكي خردشده ديده مي شود. اين سنگ ها در سطح بياباني كوهستاني و مرتفع به شكل بريده بريده ظاهر گرديده اند.
    ميان سفيدابه و حرمك، آهك هاي محتوي نوموليت هاي كوچك در غرب ارتفاعات پيرامون جاده وجود دارد، گرچه تعيين گونه اين نوموليت ها ممكن نيست ولي بسيار پرارزش هستند و عمر قسمت بالايي فليش ( سنگ هاي رسي ) آتشفشاني را كه روي آهكهاي Rudist دار قرار دارد، مشخص مي‌سازند. اين فليش آتشفشاني، متعلق به كرتاسه بالايي و ائوسن است.
    توده‌هاي سرپانتنيني كه در مجاورت آن قرار دارد، نيز متعلق به كرتاسه است وداراي اهميت اقتصادي مي باشد، زيرا از لحاظ نهشته هاي كروميت، بسيار غني است. اين بستره كه مسلماً نوموليتي است در فاصله 125 كيلومتري نهشته‌هاي لوتتي كه محتوي Nummu lites perforatus است و در كوههاي بلوچستان، در شمال شرقي شهر زاهدان واقع است قرار دارد. وجود دوره نوموليتي و بويژه دوره لوتتي در شرق ايران از شمال تا جنوب تأييد شده است. در دوره نوموليتي بلوچستان، فعاليت هاي متعدد آتشفشاني چه در ائوسن و چه در اوليگوسن تشخيص داده شده است. اين فعاليت آتشفشاني مربوط به قسمتي بوده است، كه فليش آتشفشاني از كرتاسه بالايي تا پايان دوره نوموليتي در شمال و شمال غربي بلوچستان وجود دارد.
    در قسمت جنوبي تر ميان حرمك و زاهدان جاده آسفالته از كوه ملك سياه كه از فليش تشكيل شده است، مي گذرد اين فليش از 1500 متر روانه ها، توف‌هاي آتشفشاني، شيت هاي رنگارنگ، ماسه سنگ ها و به ندرت عدسي‌هاي آهكي تشكيل شده است كه همه آنها چين خورده و فرسايش يافته‌اند و رگه هايي از كوارتز، آنها را قطع كرده است. دردامنه شمال شرقي اين قسمت نوموليت هاو آلوئولين هاي غير مشخص و يكي از توتياهاي دريايي موسوم به Arachnio pleurus semireticulatus در ائوسن زيرين كشف شده است. در كوه شتران ( شتري ) طبقات آتشفشاني، بازالت، آندزيت، داسيت، ايگنمبريت و توف هاي بمب دار يافت شده است. و به خوبي معلوم مي شود كه از كرتاسه بالايي، دريايي جوانتر بوده و بيش از ميتوپليوس تشكيل شده است. در بعضي نقاط، طبقات آتشفشاني، آهكهاي محتوي آلوئولينها و نوموليت هاي ائوسن زيرين و شايد مياني را پوشانيده است. بنابراين، به نظر مي رسد كه اين طبقات آتشفشاني كه در بخش بزرگي از سرزمين ايران شناخته شده است، متعلق به دوره ائوسن و حتي اوليگوسن باشد، از اين رو مي توان گفت كه دوره نوموليتي دريايي و ائوسن مياني بويژه در همه مشرق بلوچستان با دورخساره متفاوت وجود دارد، يكي رخساره كاملاً آهكي در شمال و ديگر رخساره فليش در جنوب، نزديك زاهدان، با توليت بزرگي وجود دارد كه گرانيت آن در فليش نفوذ كرده است. درمكران نيز سنگ هاي ائوسن دريايي ديده مي شود كه از ماسه سنگ ها و شيل ومارن تشكيل شده اند و ميتوان رخساره فليش را به آنها نسبت داد، ولي سنگهاي آتشفشاي در آنها ديده نشده است. در ناحيه غربي بلوچستان دردرون شبه فليش هاي ائوسن - اوليگوسن، مقدار زيادي از بلوك سنگ هاي بيگانه مشاهده مي شود كه مورفولوژي آنها بسيار مشخص است، زيرا در برابر فرسايش، مقاومت بيشتري نشان داده اند. اين بلوك ها از جنس سنگهاي آذرين (اولترابازيك ) و رسوبي است. درارتفاعات بشاگرد، بلوك سنگ بيگانه اي از جنس آهك ديده شده است كه سن آن پرمين است، اين واحد كه گسترش زيادي دارد با دگر شيبي روي آميزه رنگين قرار گرفته است.

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • دیدار با تمساح ایرانی (گاندو)

     

    دیدار با تمساح ایرانی (گاندو)
     
    تعریف منطقه سرباز را خیلی شنیده ام و با پیش زمینه ذهنی، به منطقه که و ارد می شویم انگار معجزه‌اي اتفاق افتاده است. سرشار از سبزی و آب، در جهنم خشکی و کویر. همه منطقه پر است از درخت‌های خرما، موز و خربزه درختی _ پاپایا _ انار و عنبه.   
    جاذبه‌هاي گردشگري، شهاب میرزایی _تعریف منطقه سرباز را خیلی شنیده‌ام وبا پیش زمینه ذهنی به منطقه که و ارد می شویم انگار معجزه‌اي اتفاق افتاده است. سرشار از سبزی و آب، در جهنم خشکی و کویر. همه منطقه پر است از درخت‌های خرما، موز و خربزه درختی _ پاپایا _ انار و عنبه.
    قطره‌های باران نم نم بر شیشه اتوبوس می‌ریزند و چرخش برف پاکن‌ها روی شیشه، همراه با موسیقی ملایمی که از ضبط ماشين پخش مي‌شود،‌ خستگی مسیرهای قبلی و گم شدن در تفتان را از جانمان بدر می‌کند.
    وجود رودسرباز، در این منطقه باعث آبادانی و سرسبزی آن شده است. رودی فصلی که پس از ادغام با چند رود دیگر رودخانه با هوکلات را تشکیل می‌دهند.
    به مسجدي در روستا می‌رویم که در کنار آن زائر سرای زیبا و تمیزی قرار دارد، قرار می‌شود شب را در آن جا بمانیم و فردا برای دیدن تمساح ایران _ گاندو _ حرکت کنیم.
    با هماهنگی اداره محیط زیست باهوکلات، عبدالحکیم ایرانشهری به همراه ما می آید تا به منطقه برويم. از سرباز 40 کیلومتر حرکت می‌کنیم تا به روستای نگور برسیم.
    بچه‌هايي رادر این منطقه می بینیم با پوستي سياه كه آدم را به یاد سیاهان آفریقایی می‌اندازد. اهالی محل خیلی به ما نزدیک نمی‌شوند و به فارس‌ها قجر می‌گویند. ریشه تاریخی این کلمه به ظلم حکام قاجار به این مردم باز مي‌گردد و لفظ «قجر» کلمه منفوری در بین مردم منطقه است.
    به طرف حوضچه‌ها و برکه‌هایی حرکت می کنیم که در هنگام طغیان رود با هوکلات پر از آب می‌شوند و در هنگام خشکسالی ارتباط شان قطع می‌شود .گروه به آرامي به برکه پیر سهراب نزدیک می‌شود. بزرگ‌ترین برکه منطقه که می‌گویند بیش از 40 عدد گاندو در آن زندگی می‌کنند. گاندوها تمساح‌های کوچکی اندامي‌اند كه برای مردم منطقه مقدس هستند. آنها می‌گویند در چند سال اخیر به خاطر خشکسالی مجبور بوده‌اند گاندوها را بگیرند و با وانت به تالاب‌های بزرگ ببرند.
    صبر می‌کنیم تا بالاخره سر و کله دو سه تا گاندو پیدا شود. بچه‌ها کلی ذوق و شوق دارند با سروصدا آنها گاندوها ناپدید می‌شوند.
    به خاطر گرمای زیاد بچه‌ها لباس‌های‌شان را در می‌آورند و به آب می‌زنند. پس از نوشیدن آب گریب فورت همراه با یخ که در آن گرما بسيار لذت‌بخش است به سرباز برمی گردیم.
    از سرباز كه حرکت می‌کنیم در میان راه به روستای جکی گور می‌رسیم. روستای نسبتا بزرگی که پر از گونی‌های بزرگی است که لباس‌های تاناکورا در آن فروخته می شود.
    نرسیده به جکی گور سد پیشین قرار دارد که جلوی سیلاب ‌هاي فصلی را می‌گیرد. از جکی گور به طرف منطقه تیس و بریس حرکت می‌کنیم.
    ماموران نیروی انتظامی، جلوی ماشین را می‌گیرند، این منطقه در حاشیه خلیج گواتراست و در کناره شرقی‌اش بندر گواتر پاکستان قرار دارد.
    پس از سر و کله زدن زیاد بالاخره به ما اجازه می‌دهند که به آن جا برویم.
    تیس و بریس منطقه‌اي واقعا زیبا است. صخره‌های سر به فلک کشیده سپیدی که در سکوت و سکون مطلق، آب‌های دریای عمان و اقیانوس هند را به نظاره نشسته‌اند و با هیچ منطقه ساحلی ایران قابل مقایسه نیست.
    از آن جا به طرف چابهار حرکت می‌کنیم. بزرگ‌ترین شهر ایران در منتهی الیه جنوب شرقی ایران. در این جا همه چیز حال و هوا و فرهنگ هند را دارد. عکس‌های هنرپیشه‌های معروف هند همچون آمیتالاچان، شاهرخ خان و آش وارای از در دیوار مغازه‌ها می بارد، صدای موسیقی هندی همه‌جا به گوش می‌رسد. تصمیم می‌گیریم به حمام برویم، فشار آب کم است و آب آشاميدني سالم در دسترس نيست.
    با شروع فعاليت منطقه آزاد چابهار، تحولاتی در منطقه آغاز شده که می‌تواند باعث تغییر عمده ای در منطقه شود.
    اگر راه آهن مشهد یا کرمان به زاهدان و از آن جا نیز به چابهار وصل شود، این مسیر می‌تواند راهگشای کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد و نقشي بسیار حیاتی در شکوفایی اقتصاد استان داشته باشد. پاکستانی‌ها هم در حال احیاء بندر گواتر هستند و راه آهن کویته، گواتر در حال کشیده شدن است، به نظر می‌رسد ایرانی‌ها باید سریع تر وارد عمل شوند.
    شب را در چابهار خوابیدیم و گروه فردا صبح به طرف کنارک در 60 کیلومتری چابهار حرکت کرد. بندر کوچکی که اهالی آن به ماهی‌گیری مشغول‌اند.
    سوار قایق‌های موتوری می‌شویم و در آب چرخی می‌زنیم و با دور زدن خلیج پزم و طی مسافت 15 کیلومتر به پزم می‌رسیم. در این جا با کمی صبر و حوصله می‌توان لاک پشت‌های بسیار بزرگی را دید که در سواحل منطقه وجود دارند .در بازگشت به کنارک، از مسيري بالا می‌رویم و به بلندایی می رسم مشرف به بندر. از بالا می توان ردیف قایق‌های چوبی کوچکی را دید که در لنگرگاه بندر ایستاده‌اند. پس از تماشای غروب خورشید در منتهی الیه جنوب شرقی سرزمین ایران، بار دیگر به چابهار باز می‌گردیم .
     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • مردم‌شناسي عشاير بلوچ منطقه خراسان

     

    مردم‌شناسي عشاير بلوچ منطقه خراسان
     
    عشاير بلوچ از اصيل‌ترين و شاخص‌ترين عشاير ايران و شايد از آخرين بازماندگان ايلات و عشاير كوچ‌رو و دامداري هستند كه هنوز زندگي و آداب و رسوم آنها رنگي از شيوه و شيرين زندگي عشاير را دارد. به اقوام بلوچ و منطقة بلوچستان به نام مكا (به گفته هرودوت ميكا) كه يونانيان آنرا گدروزيا مي‌ناميدند، در كتبيه‌هاي داريوش هخامنش اشاره شده است.
     
    فردوسي بزرگ در شاهنامه جاودان خويش از مردمان بلوچ چنين ياد مي‌كند:
    سپاهــي زگـردان كـوچ و بـلوچ                     سگاليـوه‌ي جنگ مانند قوچ
    كه كس در جهان پشت ايشان نديد              برهنه يك انگشت آنان نديد
    درفش بــرآورد پيكــر پلنــگ                         همي از درفشش بباريد جنگ
     
    اسناد و مدارك مربوط به دوران‌هاي مختلف، مردمان بلوچ را افرادي قدرتمند و مقاوم و خشن ياد كرده است كه بر حسب روابطي كه با حكومتهاي وقت داشته‌اند، نه تنها مردماني متعصب و وفادار و مدافع سرزمين خويش بوده‌اند، بلكه در شرايط صلح و آرامش مردماني تلاشگر نيز بوده‌اند. اين امر نه فقط خاصي مردان كه سرپرستان و حافظان گله و دام بوده‌اند، بلكه در مورد زنان آنان نيز كه در انواع هنرها و صنايع دستي مهارت داشته‌اند نيز مصداق است.
    چنانچه نويسنده‌اي بخواهد شرحي واقعي و قابل درك از عشاير بلوچ خراسان تهيه نمايد، با اظهارات و گزارشهايي مبهم و متناقض مواجهه خواهد گرديد كه كار او را دشوار و او را گيج و پريشان مي‌سازد.
    يكي از مراجع معتبر اظهار مي‌دارد كه عشاير بلوچ در قرن ششم بعد از ميلاد از قفقاز وارد ايران شدند و جو آخرين افراد ايراني بودند كه در اين كشور مستقر گرديدند، ولي معلوم نمي‌كند كه به كجا آمدند و يا شرح نمي‌دهد كه چرا وقتي به خطة آذربايجان كه نسبتاً منطقة حاصلخيزي است رسيدند آن جا را ترك كردند و به جانب شرق ايران رهسپار گرديدند. امروز اين عشاير به صورت جوامع پراكنده در قسمت كوچكي از منطقة وسيع ولم يرزع دنيا كه از سرخس، يعني منتهي اليه شمال شرقي ايران، تا كراچي پايتخت پاكستان ادامه دارد سكني گزديدند.
    عشاير بلوچ نظير بسياري از ايلات و اقوام كوچ‌رو در گذشته بسياري از نيازهاي خود را در بين ايل تهيه مي‌كردند. و ذوق و مهارت به كار رفته در بسياري از اين توليدات آن را به نوعي صنعت هنري زيبا تبديل مي‌كرده است. از مهمترين صنايع و هنرهاي دستي بلوچ كه بعضاً شهرت ملي دارد عبارت است از بافت چادر سياه، سوزن‌دوزي، سكه‌دوزي، سفال‌دوزي، خراطي و در آخر بافت گليم و قاليچه

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • نوبندیان را بشناسید

     

    نوبندیان را بشناسید
     
            نوبندیان روستایی است یا بهتر بگویم شهری است کوچک در منطقه چاه بهار(حدود65کیلومترباچاه بهار فاصله دارد) بخش دشتیاری که اکثر مشخصات یک شهر کوچک را دارد البته غیر از شهردار این شهر کوچک البته اگه بشه اسم شهر براش گذاشت چون هم کوچک است وهم بزرگ؛ کوچک از نظر وسعت و بزرگ از نظر فعالیت و پویایی. مرکز اقتصادی اکثر قریب به اتفاق مردم محروم بخش دشتیاری است؛ مردمی که با وجود تمامی محرومیت و نداری ها اکثرشان در فعالیت های سالم اقتصادی مشغولند و نیازهای یکدیگر را برطرف میسازند. آنها در نوبندیان این شهر کوچک؛ اما بزرگ ما مشغولند به انواع مشاغل؛ سبزی فروشی،دکه داری،شیرینیفروشی،ماهی فروشی،خیاطی،رادیوسازی،ماشین سازی، موتورسازی ، لوازم یدکی فروشی،هتل داری وغیره و غیره ؛ فعالیت اقتصادی در این شهر با وجود تمامی مشکلات پویاست و روز به روز گسترش می یابد و مردم اطراف که تعدادشان هم کم نیست 90درصد از درامد شان را از این محل تامین میکنند. البته افرادی دیگر هم هستند که از سایر کشورها از جمله پاکستان و افغانستان در نوبندیان و اطراف آن کار می کنند وبیشتر به آرایشگری،شیرینی پزی و ساختن خانه،کمپان می پردازند. مردم ساکن خود نوبندیان که تعدادشان اندک است در بخش مسکونی آن ساکن اند؛ نوبندیان دارای دو مدرسه راهنمایی دخترانه وپسرانه است وهم چنین دارای دبیرسان دخترانه وپسرانه هم است ودر این زمینه فعال است.
     
     
    هم یک مدرسه دینی فعال وپویا دارد؛ نوبندیان دارای یک مرکز بهداشتی است که چندان هم فعال و تعریفی نیست و فعالیت چندانی حداقل در مورد بهداشت سطح شهر ندارد واین از وضعیت بهداشتی شهر پیداست.در نوبندیان مراسمهای خاص همیشه انجام میشود مثلا نماز جمعه در هرجمعه و نماز عید هم در هر دو عید فطر وقربان باشکوه برگزار میشود ؛ البته باید عرض کنم که90درصد از فعلیتهای نوبندیانتوسط افرادی که در اطراف آن ساکن اند و در آنجا کار میکنند صورت میگیرد. بیشتر فعالیت این شهر به مرز بستگی دارد واین مرز است که باعث میشود فعالیت های نوبندیان رونق یابد اگر مرز با مشکلی روبرو شود وبه هر دلیلی سعب العبور گرددفعالیت در این شهر با مشکل جدی روبرو شده ومردم منطقه در مضیقه قرار میگیرند وفعالیت شان از رونق می افتد اما در هر صورت و همیشه مردم نوبندیان ومنطقه در مورد مرز با مشکلات وسختی های زیادی روبرو هستند امیدواریم دولت جمهوری اسلامی ایران با توجه به محرومیت های منطقه و مشکلاتی که مردم دارند به خصوص در این نقطه مرزی از کشور در مورد مشکلاتشان چاره جویی کنند و راه کارهایی اتخاذ کنند که از آن جمله میتوان به ایجاد بازارچه های مرزی قانونی توسط دولت اشاره کرد.

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • کوه آتشفشانی تفتان

     

     

    کوه آتشفشانی تفتان

     
     
         کوه تفتان یکی از مرتفع ترین و جدید ترین کوههای آتشفشانی ایران به شمار می رود که در فاصله 50 کیلومتری شهر خاش قرار دارد.  فعالیت آتشفشانی این کوه از اوایل دوران چهارم زمین شناسی شروع شده و امروزه نیز مقداری گاز از دهانه آن خارج می شود. گدازه های آتش فشانی تفتان بیشتر از نوع متخلخل است که برای تهیه سیمان خاش از آن استفاده می شود سیمان خاش دارای تیپ های مختلف سیمان به همراه سیمان پوزولانی است که از پوزولان تفتان حاصل می شود.
          وجود مواد متخلخل آتشفشانی در این منطقه باعث جذب آبهای موجود در منطقه و باران می شوند و به طور کلی از اتلاف آب منطقه جلوگیری بعمل می آید.  این آبهای جذب شده در دره های اطراف جاری میشوند و طراوت خاصی به منطقه می دهند بارزترین نمونه های این آبها در چشمه های سنگان ،لادیز و تمین هستند. بطور کلی وجود تفتان نعمتی بزرگ برای اصلاح وتعدیل آب و هوای منطقه است این را در اقوال مردم محلی می توان مشاهده نمود . در طی خشکسالی کم نظیر اخیر فقط آب رودهای این منطقه همچنان جاری است و دره های اطراف گویی مصون از این بلای آسمانی گشته اند.

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • پراکندگی جمعیتی بلوچ ها

     

    پراکندگی جمعیتی بلوچ ها
     
           عمده بلوچها درسه کشور پاكستان ، ايران و افغانستان در سرزميني نسبتا وسيع و گرم زندگي مي كنند تعدادي ازآنان در تركمنستان بسرمي برند مجموع قبايل بلوچ جمعیتی بالغ برده ميليون نفرتخمين زده مي شوند.که بیشترآنهادردوکشورپاکستان وایران ساکن اند.
         بلوچها دراکثرکشورهای جهان سکونت دارند که به دلایل مختلفی از سرزمین خود خارج شده اند. که بخشی ازآنها درکشورهای حوزه خليج فارس وبرخی درممالک آفریقایی زندگی می کنند. بلوچهاي افغانستان اغلب در ولايات هلمند ونيمروزبه سرمي برند. زبان بلوچي شاخه اي از زبان آريايي است. بلوچها از نژاد واحدي تشكيل نيافته اندزيرا كه يك گروه آنها بنام ( غلامان ) اصالت افريقايي دارند که بیشتر دردوران حکومتی استعمارگران انگلیسی برهند به این سرزمین وارد شده وزبان و فرهنگ بلوچی رااختیارکرده اند. و بعضي نيز عرب یاهندي مي باشند .
          جالب آنكه يك قوم هزاره بنام ( دامرده) كه در طول چهار قرن با بلوچها حشر و نشر داشته چنان با آنان در آميخته اند كه امروز شاخه اي از بلوچها بحساب مي آيند اما در اصل و واقع هزاره اند كه تاريخ و قيافه دو رگه شان نيز اين حقيقت را گواهي مي دهد . اکثریت بلوچها سني حنفي مذهبی اند.
     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • بلوچستان و صنعت توریسم

     

     بلوچستان و صنعت توریسم
     
     
         با اینکه استان سیستان و بلوچستان این همه جاذبه طبیعی برای گردشگری دارد و از موقعیت جغرافیائی مناسبی در کشوربرخورداراست ، باز هم هر روز شاهدافزایش تعدادبیکاران وبروز مشکلات اجتماعی دراین استان پهناورهستیم شهرهاوروستاها پر از قناری های سرگردانی هستند، که از بیکاری رنج می برند. سرقت ، آدم ربائی و هزاران خلاف دیگر نشانی از بیکاری جوانان است که واقعابه یک معضل بزرگ تبدیل شده  و خانواده ها را با نگرانی روبرو کرده است.
         از آنجا که بالاترین رشد جمعیت در کشور مربوط به این استان است ، البته جدا از اینکه این مشکل تمام کشورهای جهان سوم( در حال توسعه) می باشدو با توجه به جوان بودن جمعیت استان و نیاز شدید به اشتغال زائی، مسئولان باید به فکر طرحهای جدید برای جذ ب نیروی جوان به منظور جلو گیری از به هدر رفتن سرمایه های پر ارزش جامعه باشند.دراین زمینه جاذبه های طبیعی استان می توانند بهترین منبع برای کسب درآمدواشتغال زایی باشندکه کمتردراین مورد سرمایه گذاری شده است.
          توسعه فعالیتهای گردشگری در استان می تواند تأثیربسیارمثبتی در اقتصاد و فرهنگ مردم شریف بجای گذارد. همانطورکه گفته شد، بلوچستان بدلیل جوانی جمعیت نیاز شدیدی به ایجاد فرصتهای شغلی جدید دارد که یکی از رهبردهای تحقق آن همین جاذبه ها ی خود استان و توسعه صنعت جهانگردی می باشد ، که می تواند در خدمت رونق و رشداقتصاد محلی قرار گیرد.
    این استان در گذشته به دلیل دور بودن از مرکزیت سیاسی در محرومیت مضاعف بوده و ارتباط فرهنگی چندانی با سایر نقاط نداشته و در صورت رونق فعالیت جهانگردی در ضمن جلو گیری از بیکاری جوانان، امکان جذب جهانگرد و ایرانگرد به استان فراهم شود، که این خود نیز موجب رشد و تبادل فرهنگی میان مرد م می شود و مردم دنیا نیز از ارزشهای مثبت و والای فرهنگ اصیل بلوچ بیشتر آگاه می شوند.استان ما بعلت گسترد گی، تنوع اقلیمی، و تنوع چشم اندازهای گذشته چند هزار ساله و موقعیت خاص جغرافیائی باید مورد توجه تمام جهان قرار گیرد.

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • چابهار و منطقه آزاد

     

     

    چابهار و منطقه آزاد

     
         منطقه آزادچابهار بامساحت 14هزارهكتار درمنتهي اليه جنوب شرقي ايران در25 درجه و20 دقيقه عرض شمالي و60 درجه  و27 دقيقه طول شرقي درشرق خليج چابهار و در كنار آبهاي نيلگون درياي عمان قراردارد اين منطقه  بوسيله شبكه حمل ونقل زميني وهوايي ازشمال به كشورهاي آسيايي ميانه وافغانستان،ازشرق به پاكستان وازجنوب به اقيانوس هند اتصال مي يابد.  دسترسي مستقيم به آبهاي آزاد وقرارداشتن درخارج ازخليج فارس وهمينطور عدم آسيب پذيري در مواقع بروز بحران، موقعيت استراتژيكي رابراي ايجاد يك كريدور ارتباطي بين كشورهاي آسيابي ميانه و ساير كشور هاي جهان فراهم آورده است.
     
    موقعيت جغرافيايي و وسعت
     
    شهرستان چابهار با مساحتي حدو 17155 كيلومتر مربع درمنتهي اليه جنوب شرقي ايران دركنار آبهاي گرم دريا عمان واقيانوس هندقرارگرفته است.اين شهرستان از جانب شمال به شهرستانهاي ايرانشهرونيكشهر وازجنوب به درياي عمان واز شرق به پاكستان وازغرب به استانهاي كرمان وهرمزگان محدود مي باشد.
    بندرچابهار- مركزشهرستان-با وسعتي بالغ بر11كيلومترمربع درارتفاع7 مترازسطح دريا قرارگرفته است ودر60 درجه و37دقيقه طول شرقي و25 درجه و17دقيقه عرض شمالي قرار دارد. فاصله هوائي شهرستان چابهار تا تهران 1456كيلومتر و فاصله زميني از طريق جاده ايرانشهر -  كرمان1961 كيلومتراست. فاصله بندرچابهار تا مركزاستان 738 كيلومتر مي باشد.اين شهرستان داراي حدوداً 300 كيلومتر مرز آبي در درياي عمان مي باشد.
     
    شرايط آب وهوايي
     
    همجواري منطقه آزادچابهار بادريا،نزديكي به مدار راس السرطان وقرار گرفتن درمسير بادهاي موسمي شبه قاره هند و جبهه هاي استوايي موجب گرديده است كه داراي آب هوايي گرمسيري معتدل با رطوبت نسبي باشد.اين منطقه گرمترين نقطه كشور در زمستان وخنك ترين بندر جنوبي ايران درتابستان مي باشد.
    متوسط دماي حداكثر (درخرداد ماه) طي يك دوره 7 ساله31 درجه سانتي گراد ومتوسط دماي حداقل (دردماي ماه) 19 درجه سانتي گراد
    ومتوسط دما درطول سال 26  درجه سانتي گرادمي باشد. 
    حداقل رطوبت نسبي 60 درصدومتوسط رطوبت نسبي 70درصد گزارش شده است.متوسط بازندگي سالانه كمتر از 200 ميلي متر درسال است كه 64درصد آن در زمستان مي بارد.
     
    موقعیت اقتصادی
     
    براساس پيش بيني محققان سازمان ملل در زمينه حمل ونقل بين المللي ،حدود نيمي از حمل ونقل جهان ميان خاور دور با ساير نقاط دنيا انجام مي شود. ازمجموع 3 كريدور حمل ونقل جهاني كه كارشناسان سازمان ملل براي اين امر پيش بيني كرده اند،2 كريدور ازايران مي گذرد وچابهار نقطه عبور جنوبي ترين كريدور شرقي – غربي جهان خواهد بود. اين كريدور از «دروازه ابريشم» درچين آغاز مي شود وقلب اقتصاد اين كشور يعني استان كانتون راتغذيه كرده و به سرزمين آسياي جنوب شرقي مي پيوندد و پس ازطي اين مسير وارد هندوستان شده و با پوشش مهمترين شهرهاي اين ناحيه مانند كلكته، ناكپور، جايپور، حصيرآباد، كراچيوبن قاسم به‘‘چابهار‘‘مي رسد.
    به بيان ديگر چابهار درحقيقت يكي ازچهار راه هاي كريدور جنوبي تجارت جهاني نيز تلقي مي شود. چهار راهي كه دو كريدور ديگر،يعني دوشاخه ((راه آهن سريع السير بين المللي ابريشم)) رابه جنوب پيوند ميدهد.

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • بندر بريس

     

     

    بندر بريس

     
         روستاي بريس روستایی نوساز است که اهالی آن از سال 60 به بعد از محل بریس قدیم به آنجا مهاجرت کردند وبه دلیل موقعیت استراژیک بریس وقرار گرفتن در ساحل دریای عمان وداشتن بندر صیادی واسکله مردم بیشتر روستاهای اطراف به بریس نقل مکان کرده اند روز به روز روستای بریس در حال گسترش می باشد وبا اجرای طرح هادی بریس تقریبا حالت یک شهر را دارد و يكي از بزر گترين روستاهاي استان مي باشد
          بریس از مرکز شهرستان ( چابهار ) 65 کیلومتر واز مرکز بخش ( نگور ) 45 کیلومتر فاصله دارد وجمعیت بریس طبق آخرین سر شماری شورای اسلامی که با همکاری مرکز بهداشت صورت گرفته 2500 نفر و450خانوار اعلام شده است ودهیاری بریس از سال 82 تصویب رسیده و آغاز به کار کرده است.
     
        امکانات ومراکز خدماتی که در بریس وجود دارد به طور خلاصه ذکر می گردد
     
    الف -طرح هادی روستا توسط جهاد سازندگی وقت اجرا شده که بصورت نیمه تمام می باشد به طوری که تنها یک سوم روستا را تحت پوشش قرار داده از 4250متر معابر موجود تنها 1880متر معابر بهسازی وآسفالت گردیده است .
    ب -بریس دارای یک مرکز خدمات درمانی ویک خانه بهداشت می باشد
     ج - بریس دارای دانش آموز در مقطع تحصیلی دبستان دخترانه وپسرانه ومدرسه راهنمایی دخترانه وپسرانه ودبیرستان پسرانه می باشد .که در سال تحصیلی گذشته 200 نفر در دبستان ابتدایی پسرانه 150 نفر در دبستان ابتدایی دخترانه 200 نفر در مدرسه راهنمایی پسرانه و23 نفر در مدرسه راهنمایی دخترانه و 75 نفر در دبیرستان پسرانه مشغول تحصیل بوده اند
    د - بریس دارای یک مرکز مخابرات 512 شماره ایی می باشد که در حال افزایش آن به 1000 شماره ایی می باشند
    ذ - در بریس بانکهای ملی وصادرات شعبه دارند
    ر - در بریس چهار شرکت تعاونی خدمات صیادی ویک شرکت تعاونی روستایی وجود دارد
    ز - در بریس یک شهرک صنعتی وجود دارد که در آن 3 سرد خانه 2 یخسازی ویک کارخانه تن ماهی وجود دارد
    س - در بریس جایگاه اختصاصی پخش فراورده های نفتی وجود دارد
    ش - در بریس یک دستگاه نانوایی پخت نان حجیم وجود دارد
    ص - در بریس تقریبا 250 باب مغازه وجود دارد که به کار خوار بار فروشی، فروش لوازم دریایی ، خیاطی ، آرایشگری ، مکانیکی ، تعویض روغن .... مشغول می باشند.
     
    بريس، دروازه يي روبه اقيانوس
     
    در ۶۰ كيلومتري شرق چابهار، در پس كوههاي مخروطي كه گويي تكه يي از زمين شهاب خورده كره ماه را بر آن نهاده اند، بندري زيبا در امتداد درياي عمان روبه اقيانوس هند واقع شده است.
    آبادي بريس كه اخيراً به بندر صيادي تبديل شده در حاشيه ساحلي شمالي درياي عمان در دهانه خليج كوچكي واقع است. ارتفاع بريس از سطح دريا ۱۰ متر و حداقل عمق آب در خور ۴ متر است.
    به لحاظ آخرين تقسيمات كشوري، بريس در دهستان نگور از بخش دشتياري شهرستان چابهار واقع و فاصله آن ازمركز بخش «نگور» ۴۴ كيلومتر است. بندر بريس عمدتاً روي تشكيلات لايه هاي ماسه سنگي متراكم تا نيمه متراكم صدفدار دوران سوم زمين شناسي قرار گرفته كه بيرون زدگيهاي آن در محدوده سطوح صخره يي مشرف به ساحل جنوبي قابل رؤيت است.
    حداكثر دما در تيرماه ۳۶/۲ و حداقل آن ۱۶ درجه سانتيگراد در بهمن ماه است. ميزان بارندگي در بريس بسيار كم است و در صورت بارندگي تالاب عظيمي درحد فاصل كوههاي مشرف به بريس و نوار ساحلي شكل مي گيرد كه يكي از زيباترين جلوه هاي مناظر طبيعي را به وجود مي آورد كه مي تواند در جذب توريست نقش بسزايي ايفا كند.
    در امتداد ساحل درياي عمان، قبل از رسيدن به بندر بريس فعلي، به چند خانه متروكه برخورد مي كنيم. آنجا نيز روزگاري مأمن صيادان و بوميان بريس بوده است. حدود صد سال پيش بريس داراي ۳۵ باب خانه و قريب به ۳۰ شناور بوده است. در اينجا نيز مسجد مانند هر روستاي ديگري جزو اولين بناهاي قوم بلوچ است. قسمت عمده بلوچهاي بريس را «ميدها» تشكيل مي دهند. ميدها ماهيگيران و لنج داران و ملواناني هستند كه از وضع مالي نسبتاً خوبي برخوردارند. خانواده گسترده يكي از اشكال مهم استحكام بخشي به نظام اجتماعي بلوچ است.
    جمعيت بومي و ساكن بريس، حدود ۲۷۵۰ نفر است كه اين رقم باتوجه به مهاجرت نيروي كار از اطراف بريس درنوسان است.
    صيد و صيادي در بریس
    با شروع توفانهاي استوايي كه از حدود ۱۵ خردادماه آغاز و تا آخر مردادماه ادامه مي يابد، شناورهاي كوچك از رفتن به دريا پرهيز مي كنند و يا خط سير خود را به سمت جاسك و تنگه هرمز تغيير خواهند داد. سرعت اين توفانها گاه تا ۵۵ نات نيز گزارش شده است. تعداد صيادان منطقه ۱۵۶۰ نفر است.
    مقدار استحصال آبزيان در بندر بريس براساس آمار سال ۱۳۷۹ ، ۲۸۷۱ تن برآورده شده است. عمده ماهيان درياي عمان را ماهي حلواي سفيد و سياه، سنگسر قباد، هوور، شير، شوريده و سرخو تشكيل مي دهند. همچنين در سال ،۱۳۷۹ در منطقه بريس، ۱۱۱۲۴۶ كيلوگرم كوسه ماهي صيد شد. انتهاي باله دمي كوسه ماهي بعد از صيد، قطع شده و به وسيله پمپاژ، خون كوسه خارج شده و آنگاه آن را نمك سود كرده به بازارهاي پاكستان ارسال مي كنند. قيمت هر كيلو گوشت كوسه در بازارهاي پاكستان ۶۰ روپيه است كه با برنامه ريزي صحيح در بهره برداري مناسب در صيد اين گروه از ماهيان و صدور آن به كشورهاي همسايه و آسياي دور، سهم بسزايي در درآمد ارزي خواهد داشت. از ديگر آبزيان ذيقيمت كه در آبهاي شور در سواحل صخره يي درياي عمان و من جمله بريس وجود دارد، سخت پوست زيبايي به نام شاه ميگو يا «لابستر» است كه ارزش غذايي بالايي داشته و عمدتاً صادر مي شود.
    بريس با وجود ۱۳ هزار هكتار اراضي مستعد پرورش ميگو، بزودي شاهد واگذاري و شروع عمليات اجرايي ساخت و ساز استخرهاي پرورش ميگو خواهد بود. استقبال از مرحله اول واگذاري اراضي مستعد بريس فراتر از حدانتظار بوده و از مرز هشتصد تقاضا گذشته است و در ميان آنها نام چند چهره اقتصادي و بنياد خصوصي نيز ديده مي شود.
    بخش اول اين طرح با سطح ۶۰۰۰ هكتار قادر خواهد بود حدود ۳۰۰۰ نفر را به صورت مستقيم فعال كند. توليد ميانگين ۱۲۰۰۰ تن ميگو در هر دوره پرورشي در اين مجتمع پرورشي زمينه بسيار مساعدي را براي صدور كالاهاي غيرنفتي و تحصيل ارز فراهم مي كند.
    از مهمترين قابليت هاي خدادادي بريس، مناظر بديع و اسكله منحصر به فرد آن است كه مي تواند نقش بسزايي در جذب گردشگران فرهنگ و طبيعت و گسترش اكوتوريسم و اگروتوريسم (گردشگري روستاهاي شگفت) داشته باشد. اين مهم منوط به تأمين امنيت، تزريق امكانات و بهادادن به تحقيقات و استفاده از كارشناسان خبره اين كار است كه خود مقوله ديگري مي طلبد.
     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • دريای مکران

     

    دريای مکران
     
    نام بلوچستان در سنگ نبشته های داريوش بر بيستون و تخت جمشيد "مكا" يا "مكران" نوشته شده و از آن به عنوان استان چهاردهم فرمانروايی هخامنشي نام برده شده است (سده ششم پيش از زايش مسيح).
     يونانيان باستان در مورد بلوچهاي مكران (بلوچستان ) مطالب بسيار زيادي نوشته اند. مورخين مينويسند كه نخستين تهاجمي كه منجر به كوچ بزرگ آرياها شد هجوم هون هاي سفيد به قسمت باختري رود جيحون بوده كه بر اثر آن كوچ بيشينه ساكنين آسياي مركزي به جانب اروپا آغاز شده است.
     در اين ميان بلوچ ها كه ساكنين شرقي درياي خزر بودند به نواحي جنوبي و مركزي ايران (يزد و كرمان) رانده شدند كه بعدها از اين نواحي نيز به طرف مشرق و سرزمين خشك و صحاري بلوچستان كوچانده شدند.
      فردوسي در شاهنامه به گونه فراگير در باره تاريخ بلوچ ها نوشته است.
     برای نمونه ميتوان از جنگ ميان بلوچ ها و انوشيروان ساساني نام برد كه فردوسي در باره آن مي گويد :
    براه اندر آگاهي آمد بشاه                   كه گشت از بلوچي جهاني تباه
     يا از سربازان بلوچ كه در لشكر سياوش بودند و به جنگ افراسياب توراني رفتند ( هم از پهلو و پارس و كوچ و بلوچ ز گيلان جنگي و دشت سروج).
     فردوسي برگهای زيادي از شاهنامه را به جنگ ما بين پادشاه ايران زمين (كيخسرو) و پادشاه مكران زمين اختصاص داده است.
    رزم كاوس با شاه هاماوران:
     
    از آن پس چنين كرد كاوس راي               كه در پادشاهي بجنبد زجاي
    از ايران بشد تا به توران و چين              گذر كرد ازآن پس به مكران زمين
    ز مكران شد آراسته تا زره                   ميان ها نديد ايچ رنج از گره
    چو آمد بر شهر مكران گذر                    سوي كوه قاف آمد و باختر
    سپه را سوی زابلستان کشيد              به مهماني پور دستان كشيد
    ببد شاه يک ماه در نيمروز                    گهي رود و مي خواست گه باز و يوز
     
    پس به جای دريای عمان ميتوان گفت دريای مکران

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • درباره شرکت خدمات شهر سبز منطقه آزاد چابهار،

     

    درباره شرکت خدمات شهر سبز منطقه آزاد چابهار،عکس از عمران ارزانی
        شرکت خدمات شهر سبز از جمله شرکتهای تابعه معاونت عمران و توسعه شهری منطقه آزاد چابهار بوده که در راستای رسیدن به موارد اشاره شده با بهره گیری از توان کارشناسی بالای خود در این زمینه تلاش می نماید که اهم وظایف و مأموریتهای آن به شرح ذیل می باشد :
    1. بهسازی محیط های شهری به عنوان مکانی برای تجارت ؛ صنعت و زندگی از طریق افزایش سلامت ، ایمنی ؛ جذابیت و آسایش با ارائه تسهیلات مناسب.
    2. کنترل و نظارت بر نحوه اجرای ضوابط و مقررات شهری .
    3. اعتلای کیفیت محیط و بهسازی فضاهای شهری برای شهروندان.
    4. تاکید بر مفاهیم توسعه پایدار شهری، کیفیت زندگی ، امنیت و آرامش اجتماعی و رفاه عمومی.
    5. بررسی و مطالعات کارشناسی از شناخت کامل شهر به شناخت نیازها ، توانها و تنگناها.
    6. توسعه ، نگهداری و حفاظت از تاسیسات زیربنائی ، شهری ؛ فضای سبز، ترافیک و فرودگاه در درمنطقه آزاد چابهار.
    اهداف و وظایف شرکت:
        امروزه مسائل زیست محیطی، اجتماعی و روانی در شهرها جزء نیازهای جدی برای شهروندان محسوب می شود که تامین آنها تا حدود زیادی به نحوه برنامه ریزی شهری بستگی دارد. در واقع برای جلوگیری از ازدحام، به هم ریختگی محیطی، کمبود فضای باز، کمبود تسهیلات عمومی و امکان گذارندن فراغت، لازم است که با استفاده از تجارب و الگوهای موفق برنامه ریزی در این خصوص در اولویت تصمیم گیران قرار گیرد. که می توان به اهمیت و کیفیت ارائه خدمات مطلوب در بخشها، سکونتگاهها، مراکز تفریحی، فضای سبز و حمل و نقل اشاره کرد.
    عکس از عمران ارزانی
    بخش های مختلف شرکت خدمات شهر سبز:

    1-تنظیف محیط

     

     

     

     

     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • توسعه باغات گرمسیری

    توسعه و نگهداری فضای سبز:

    اهداف و وظایف،

    • ایجاد، نگهداری و اداره کلیه پارکها و فضای سبز میادین و بلوارها.

    • مطالعات و تحقیقات علمی در زمینه فضای سبز، گیاهان گرمسیری و توسعه باغات گرمسیری

    • برنامه ریزی در جهت گسترش فضای سبز و ایجاد جنگلکاری و کمربند سبز

    گستره فعالیت،

        محدوده سازمان منطقه آزاد چابهار.

    وضع موجود در امور توسعه و نگهداری فضای سبز،

    • نگهداری فضای سبز در دو بخش فعال 230 هکتاری و 600 هکتاری مجموعا به مساحت 130 هکتار بوده که بصورت پیمانی اداره می شود.

    در این بخش که شرکت خدمات شهر سبز (اداره فضای سبز) وظیفه کنترل کیفی و کمی آنرا به عهده داشته، که سعی گردیده از گونه های بومی متناسب با اقلیم منطقه استفاده و با تنوع گونه هائی که از لحاظ ژنوتیپ و فتوتیپ منظر زیبایی را در دل این سرزمین ارائه نمایند. عمده گونه های گیاهی توسعه یافته شامل نشاءهای فصل و پوششی (گونه های گیاهی پرچینی) و درختچه ای و انواع درختان که با حداقل نیاز گیاهی بیشترین پوشش گیاهی را جلوه نمایند.

    • توسعه جنگلکاری با مشارکت اداره منابع طبیعی شهرستان چابهار در حال حاضر پروژه درختان حراء با استفاده از 25 هزار اصله نهال و در زمینی به مساحت 50 هکتار و پروژه درختان گز در زمینی به مساحت 10 هکتار با استفاده از 11000 اصله نهال گز در حاشیه غربی بلوار 85 متری

    عمده فعالیت بخش اجراء به صورت پیمانی انجام و بخشی دیگر به صورت امانی در قالب نیروهای کارگری باغ تیس صورت گرفته است.
      
    از خصوصیات گیاه شناسی این  گونه مقاومت و تحمل آن به شوری آب دریا یا به عبارت دیگر با آب دریا رشد و نمو پیدا می کند و کمتر به اذهان افراد می رسد که با توجه به پتانسیل گردشگری چابهار از فضای سبز این گونه به عنوان ابزاری در تقویت صنعت و جذب گردشگر به عنوان یک مورد استثنائی قابل ارائه است.

    پروژه جنگلکاری شامل 10 هکتار با استفاده 11000 اصله نهال گز در حاشیه غربی بلوار 85 متری منطقه به منظور تثبیت شن های روان بر اثر وزش بادهای سهمگین به اجراء در آمده.

    • توسعه باغات گرمسیری

    برای حفظ ژنوم درختان گرمسیری منطقه و توسعه کاشت این درختان اقدام به احداث باغات گرمسیری در سال 82 به مساحت 6 هکتاری با استفاده از گونه های زیتون محلی (گواوا)، نارگیل و چیکو به مقدار 1500 اصلهدر حاشیه شرقی بلوار 45 متری اراضی 600 هکتاری به اجراء در آمد.

    - باغ آبکان
    توسعه این باغ از سال 78 شروع و سطحی را معادل 2 هکتار تحت پوشش قرار داده است. در این پروژه درختان گرمسیری بصورت کلکسیونی کوچک و زیبا کاشته شده که شامل نارگیل، چیکو، زیتون، جم، انبه، لیمو عمانی، بیدام، نخل خرما، تمبر هندی و خربزه درختی می باشد. از این محل امروزه به عنوان مرکز سیاحتی و توریستی در صنعت گردشگری استفاده می گزدد.

    • تولید و تکثیر گل و گیاه

    این بخش مرکز آن در روستای طیس مستقر بوده و سطحی حدود 6 هکتار را تحت پوشش قرار داده است. نظر به سوابق گذشته باغ طیس که به عنوان باغ ملی تأ سیس و بصورت  ایستگاه تحقیقاتی میوه های گرمسیری زیر نظر سازمان کشاورزی فعالیت داشته و پس از تحویل در سال 76 به سازمان منطقه آزاد در راستای تولید نهال مورد نیاز منطقه در قالب توسعه و مناطق همجوار و حتی صادرات استفاده میگردد. در این محل 20 نیروی کارگری و سرکارگر و یک کارشناس اشتغال داشته که با استفاده  از امکانات موجود و چاه های آب مستقر در باغ در جهت تولید به شرح ذیل اقدامات لازم صورت می گیرد.

    - تولید درختان شامل آکاسیا، کنوکارپوس، اوکالیپتوس، درمان عقرب، شرشیل، گازوارنیا، لوسینه، بیدام، جم، تمبرهندی، چش، کهور و گز به طور متوسط در سال به تعداد 110000 اصله.
    - درختچه ها شامل ناترک، دم دم، خرزهره، انواع تکوما، اپیمو، نیگلام، ختمی، شاهپسند، پاندانوسل و یوکا به طور متوسط 260000 اصله.
    - انواع نشاءهای پوششی و فضای شامل جیکوراند، پریوش، آهار، جعفری و گل تکمه ای به تعداد 250000 اصله.

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • هم انديشي علما و روحانيون شيعه و اهل سنت

    هم انديشي علما و روحانيون شيعه و اهل سنت

    سومين نشست هم انديشي علما و روحانيون شيعه و اهل سنت روز یکشنبه 9 آبان با حضور علمای شیعه و اهل سنت با محوریت «نقش علماي فريقين در احياي سيره نبوي و تمدن اسلامي» ، نقش وحدت فريقين در مقابله با ناتوي فرهنگي' و 'نقش وحدت فريقين در گذر از فتنه هاي داخلي و خارجي' در چابهار برگزار شد.

    دراين نشست يكروزه نماینده ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان و امام جمعه زاهدان ، معاون امور ایران مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامی و جمع زيادي از ائمه جمعه و جماعات، علما وانديشمندان شيعه و اهل سنت و شماري از مسوولان سيستان و بلوچستان حضور داشتند.
    آيت الله "عباسعلي سليماني" نماینده ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان و امام جمعه زاهدان در این نشست گفت: همه فرق اسلامی در اصول دین یکپارچه و دارای وحدت هستند و اگر اختلافی دیده می شود در برخی فروع دین است.
    وی افزود: اگر در فروع دين به آداب اختلاف ملتزم باشيم نه تنها اختلاف شرآفرين نيست، بلكه براي امت اسلامي مايه رحمت است.
    امام جمعه زاهدان اظهارداشت: اختلاف درك بشريت از دين، از فطرت بشري نشات مي گيرد و این امر اقتضاي مشيت الهي است.
    وی ريشه اختلاف برداشت ها از دين را برخاسته از ضرورت هاي زماني دانست و افزود: قرآن، دين اسلام و منابع اصلي مكتب ما به زبان عربي بوده و برخي استنباط ها و اختلاف نظرها به همين دليل بروز كرده است.
    نماینده رهبر معظم انقلاب در سیستان و بلوچستان افزود: در لغات عربي حقيقت و مجاز، تصريح و كنايه، عام و خاص، مطلق و مقيد و محكم و متشابه وجود دارد به همين دليل اختلاف نظر و برداشت هاي متفاوت پديد آمده است.
    آيت الله سليماني، آيه وضو را به منزله گذرنامه ورود به نماز خواند و گفت: با اينكه در آيه مذكور بين اهل سنت و شيعه اختلاف وجود دارد اما در اصولي مانند توحيد، نبوت، معاد، امر به معروف و نهي از منكر، جهاد، مكارم اخلاق و ضرورت رهبري دعوايي وجود ندارد.
    نماينده رهبری در امور اهل سنت سيستان و بلوچستان افزود: فرق اسلامي همچنين در حكومت اسلامي به معناي عام كلمه، نماز، روزه ، قبله و حج ، اختلافی با هم ندارند.
    وي افزود: فرق اسلامي تنها در اموري كه روشن نبوده و در آنها ايهام وجود دارد دچار تكدر و اختلاف نظر شده اند.
    نماینده رهبر معظم انقلاب در سیستان و بلوچستان همچنین بر امت واحده بودن مسلمانان، وحدت و اتفاق فرق اسلامي، اخوت و برادري آنان براي مقابله با تهاجمات نرم، كينه توزي ها و شيطنت هاي دشمنان تاكيد كرد.
    مولوي "عبدالله دوستي"امام جمعه موقت اهل سنت چابهار نیز در اين نشست گفت: در گذشته مسلمانان سرآمد علوم مختلف بودند و كفار از ابهت آنان در بيم و هراس بودند.
    مولوي دوستي افزود: بي تفاوتي و بي كفايتي شاهان، خودخواهي و موروثي دانستن حكومت ها و استمداد گرفتن از كفار، قدرت مسلمانان را كاهش داد.
    وي اظهارداشت: پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، كفار اين پديده را مصادف با مرگ خود ديدند و سعي در مقابله فيزيكي داشته و دارند.
    رسالت سنگین علماء شیعه و اهل سنت در زمینه وحدت
    همچنین حجت الاسلام "صفر قربانپور"مديركل تبليغات اسلامي سيستان و بلوچستان هدف از برگزاري نشست مشترك هم انديشي علما و روحانيون شيعه و اهل سنت را همراهي و همدلي علماي مذاهب اسلامي بخصوص در استان پهناور سيستان و بلوچستان، عنوان كرد.
    حجت الاسلام قربانپور اظهار داشت: در اين نشست موضوع هاي 'نقش علماي فريقين در احياي سيره نبوي و تمدن اسلامي'، 'نقش وحدت فريقين در مقابله با ناتوي فرهنگي'، 'نقش وحدت فريقين در گذر از فتنه هاي داخلي و خارجي'، 'اهل بيت (عليهم السلام) محور وحدت اسلامي' و 'دست هاي پيدا و پنهان دشمنان در ايجاد اختلافات و فرقه سازي مذهبي' مورد بررسي قرار مي گيرد.
    مدير كل تبليغات اسلامي سيستان و بلوچستان اظهارداشت: اطاعت از رهبري اسلامي، مبناي اطاعت از خدا و رسول مكرم اسلام (ص) و پيروي از جانشينان آن حضرت و در زمان فعلي 'ولي فقيه' است.
    وي با تاكيد بر وحدت و همدلي فرق اسلامي و فرمان قرآن به استقامت در مقابل دشمنان، گفت: علما و روحانيون شيعه و اهل سنت در اتحاد و اتفاق امت اسلامي، نقش و رسالت سنگيني بر عهده دارند.
    قربانپور افزود: درك بيشتر اتحاد و هدايت امت اسلامي از ديگر اهداف نشست هم انديشي علماي شيعه و سني است

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • صنايع دستي

    صنايع دستي
    استان سيستان و بلوچستان داراي آب و هواي خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و عشاير که ايلات بلوچ را تشکيل مي دهند و غير ساکن هستند، تقسيم مي شوند.



    اصولاً منبع اصلي درآمد براي بلوچ هاي ساکن، کشاورزي و براي بلوچ هاي متحرک، دام پروري است که متأسفانه در سالهاي اخير به علت خشکي فراوان، کشاورزي و دامپروري تا حد بسيار زيادي افت کرده است. در نتيجه عوامل مذکور، مردم استان سيستان و بلوچستان، به ناچار به فعاليت هاي غير کشاورزي روي آورده اند و سعي کرده اند با توسل به فرآورده هاي مذکور، زندگي خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنايع دستي نيز بيانگر چهره اي از زندگي مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش هاي سوزندوزي بلوچ يا گليم و قالي مفهوم مي يابند.



    جالب اينجاست که فعاليت هاي صنايع دستي به طور سنتي در استان مذکور توسط زنان انجام مي شود زيرا زنان بلوچ به علت زندگي بسيار محقرانه خود چندان فعاليت خانه داري ندارند. به واسطه سنت ها و عقايد مردان، در خارج از خانه هم نمي توانند کار کنند، در نتيجه هر زن و دختر بلونچ از هفت سالگي و به بهانه تزئين لباس خود، سوزندوزي بلوچ را مي آموزد و بدين ترتيب به معاش خانوانده کمک مي کند، سفالسازي، قالي و گليم بافي و حتي نمد مالي که کاري سخت و مردانه است، توسط زنان سيستان و بلوچستان انجام مي شود.



    مهمترين رشته هاي صنايع دستي رايج در استان عبارتست از:

    قالي بافي، گليم بافي، سفالگري، حصير بافي، پرده بافي، چادر بافي، نمدمالي، خراطي و سوزندوزي بلوچ، سکه دوزي و آيينه دوزي، پريوار دوزي، توردوزي، خامه دوزي و سياه دوزي.

    قالي بافي:

    شروع قاليبافي در سيستان به دو هزارسال پيش برمي گردد که اقوام سکايي در دشت زرخيز سيستان ساکن شده و به کشاورزي پرداختند و بافندگي خود را همچنان حفظ کردند. قوم مذکور در قرن پنجم ق.م. قالي و گليم مي بافتند و نمد توليد مي کردند و از گورهاي آنان در شمال آلتايي واقع در سيبري، قالي، گليم و نمد به دست آمده است.



    در نوشته هاي اوايل دوره اسلامي، سيستان داراي بهترين بافته هاي ابريشمي و پشمي بوده است. شهرت بافته هاي سيستان در آغاز دوره اسلام نشان از سابقه طولاني و درخشان قالي بافي در منطقه دارد. کشف "قالي پازيريک" نشان مي دهد که اين قالي توسط اقوام سکايي بافته شده است و به جرأت مي توان گفت سکاها نخستين کساني بودند که بافته هايي بسيار زيبا از خود به جاي گذاشته اند.



    طرحهاي قالي سيستان شبيه به نقش هاي ترکمن است و نقش هاي اصيلي چون بلوچي، مددخاني، فتح اللهي و غيره که در اکثر نقاط ايران شناخته شده و در استان هاي کرمان، خراسان و مازندران مشتري هاي قديمي دارند. طرحهاي مذکور بدون داشتن طراح و نقاش، به صورت ذهني از نسلي به نسلي ديگر منتقل شده اند.



    قالي بافان سيستاني به واسطه زندگي غير ساکن از دارهاي افقي استفاده مي کردند ولي در حال حاضر دارهاي آنان به دارهاي عمودي تغيير يافته است.

    گليم بافي:

    از ديگر رشته هاي مهم صنايع دستي که هم در سيستان و هم در بلوچستان رايج است، گليم بافي است. گليم بيشتر توسط زنان چادرنشين که دامدارند، بافته مي شود که از پشم دامهاي خود براي مواد اوليه گليم بهره مي برند.

    نقشهاي گليم اکثراً سنتي و بدون طرح و الگو است و بيشتر از نقش هاي سوزندوزي بلوچ استفاده مي شود، رنگهاي مورد مصرف در مايه تيره است و رنگهاي مشکي، زرشکي و قرمز و اندکي رنگ سفيد يا زرد به کار مي رود.

    سوزندوزي:

    بدون ترديد سوزندوزي بلوچ را بايد در زمره يکي از اصيل ترين و جالب ترين رشته هاي صنايع دستي کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از اين خاک نيز رسيده و مردم بسياري از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن مي شناسند. هنر ظريف و پر سابقه اي که هيچکس به درستي نمي داند از چه زماني در ايران شروع شده است. آنچه مسلم است تقريباً تمامي زنان و دختران بلوچ که در فاصله سني چهار تا چهل سالگي (و حتي گاه تا شصت سالگي)، دست اندر کار آن به حساب مي آيند.

    در زندگي ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شايد مهمترين وسيله تزئين لباس همين سوزندوزي است. اگر از آنان بپرسيد از چه زماني پيراهن خود را سوزن دوزي مي کنند، آن را وصيت پدران خود مي دانند و مانند هر هنر قومي نمي توانند منشأ آنرا تعيين کنند.

    سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکيب رنگ ها، طبيعت رنگين و زيبايي آفريده و جهاني ساخته اند که در انديشه و خيالشان شکل مي گرفته است. طبيعت را آن چنان که دوست داشته و مي خواسته اند ترسيم کرده اند، نه به آن شيوه و شمايلي که وجود دارد.

    پيراهن بلوچ با چهار قطعه تزئين يافته است که عبارتست از يک قطعه پيش سينه، دو قطعه سرآستين و قطعه ديگر که در زير پيش سينه به طور عمودي تا پايين پيراهن دوخته مي شود و جيب يا در اصطلاح محلي "گوپتان" ناميده مي شود.

    سوزندوزي بلوچ به صورت پيش سينه، جيب، سرآستين، پادامني، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، روميزي، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه مي شود.

    از طرحهاي اصيل مورد استفاده در سوزندوزي بلوچ مي توان از طرحهاي گل سرخ، چشم ماهي و مرواريد نام برد.

    پريوار دوزي و توردوزي نيز از ديگر انواع رودوزيهاي بلوچستان است.

    خامه دوزي:

    خامه دوزي بسيار شبيه سوزندوزي بلوچ است با اين تفاوت که در آن فقط از نخ سفيد يک رنگ استفاده مي شود. اين هنر تنها در روستاهاي سيستان رواج دارد.

    محصولات خامه دوزي شامل عرقچين، لباس، پيش سينه، جانماز، روميزي و ... است، که اکثراً براي افراد مسن خاص تهيه مي شود.

    سياه دوزي:

    نوع ديگر سوزندوزي در سيستان، سياه دوزي است که در آن از نخ سياه ابريشم استفاده مي شود و روي لباس مورد استفاده قرار مي گيرد.

    خامه دوزي و سياه دوزي تنها جنبه خود مصرفي داشته و فقط بين اهالي سيستان خريد و فروش مي شود.

    سکه دوزي:

    تنها مورد ديگر تزئين منازل بلوچ و خانواده هاي بلوچ پس از سوزندوزي، سکه دوزي بلوچ است. سکه دوزي را يا به ديوار مي آويزند و يا جهت تزيين روي رختخواب مي اندازند و يا در عروسي ها به گردن شتر مي آويزند.

    به جهت وجوه اشتراک فراواني که بين اهالي بلوچستان ايران با اقوام ساکن در کشورهاي مجاور منطقه از نظر قومي، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هايي هم در هنرهاي دستي ساکنين اين مناطق وجود دارد که امري کاملاً طبيعي است. بهمين دليل تشابهاتي بين سکه دوزي بلوچ ايران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد.

    سفالگري:

    کلپورگان مرکز توليد نوعي سفال در بلوچستان است که در 30 کيلومتري شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ايران کاملاً مشخص است و شباهتي از نظر توليد و رنگ به سفالهاي ديگر مناطق ايران ندارد.

    سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدايي توليد مي شود.

    در ساخت سفال، مردان فقط وظيفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگري و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامي مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام مي گيرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل مي گيرد و تراش داده مي شود و با سياه قلم تزيين مي شود. نقش ها ساده و هندسي است.

    مصنوعات ساخته شده شامل: ديگ، سيني، کوزه، قليان، گلدان، ليوان، قوري، مجسمه حيوانات و ... است.
     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • لهجه های بلوچی

     

    زبانهای ايرانی دسته ای از زبانهای هند‌واروپايی اند كه با هم پيوند نزديكی دارند و اصل آنها به زبان واحدی يعنی "زبان ايرانی باستان" كه با زبان قديم هنديان آريايی نزديكی بسيار داشته ، ميپيوندند.
    زبانهايی ايرانی را معمولاً ميتوان بر حسب شباهت يا جدايی صوتی و دستوری و لغوی آنها به دو دسته عمده تقسيم كرد: دسته غربی و دسته شرقی. فارسی، كردی، لری،بلوچی، لهجه های سواحل جنوبی خزرو لهجه های مركزی و جنوبی ايران همه به دسته غربی تعلق دارند. بلوچی اصولاً از گروه شمالی زبانهای غربی است و بلوچها ظاهراً از شمال به جنوب كوچ كرده اند و بعلت مجاورت با زبانهای شرقی ايرانی و ساير زبانهای هندی ازجمله هندی، سندی و براهويی بعضی لغات و صداهای آنهارا نيز اقتباس كرده است.
    اولين محققی كه لهجه های بلوچی را بيشتر بطور سيستماتيك مورد مطالعه قرارداد ويلهلم گيگر Wilhelm Geiger بود. او بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسيم كرده و بلوچی شمالی و بلوچی جنوبی (مكرانی) ناميد. وی همچنين بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی كه بترتيب توسط طوايف لغاری Leghári و مری Mari نمايندگی ميشدند تقسيم كرد. گيگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجه ها به اين واقعيت اشاره ميكند كه بلوچی شمالی به ميزان بالايی از زبانهای هندی همسايه لغت اقتباس ميكند در حاليكه بلوچی جنوبی بيشتر دارای لغات اقتباس شده با ريشه  فارسی ميباشد.(ترجمه و نقل از جهانی (٨٩))
    يكی ديگر از محققين لهجه های بلوچی "سر جرج گريرسون" Sir George Grierson ميباشد. او لهجه های بلوچی را به شرقی و غربی تقسيم كرد. وی معتقد بود كه بلوچی غربی در محدوده حكومتی بريتانيا دارای سه لهجه ميباشد و آنهارا بر اساس منطقه عمده ای كه در آن صحبت ميشوند، لهجه كراچی kará
    či  ، كيچی kíči و پنجگوری panjguri ناميد.
    محقق برجسته ديگری كه بصورت سيستماتيك لهجه های بلوچی را مطالعه كرده است پروفسور جوزف الفنبين Josef Elfenbein ميباشد، او در كتاب برای نشان دادن تفاوت بين لهجه های مختلف، ليستی شامل آواشناسی، دستور (صرف و نحو) و لغت تهيه كرده و آنرا بعنوان معيار مقايسه شباهت ها و تمايز لهجه ها بكار برده است. در اينجا فقط به چند مورد از ويژگيهای خاص اين لهجه ها بر اساس معيار الفنبين اكتفا ميكنيم.  وی بر اساس اين معيار، زبان بلوچی را به شش لهجه تقسيم ميكند كه عبارتند از:
    اين لهجه ها در مناطق طوايف مری، بگٹی، لغاری و مزاری صحبت ميشوند.
    ويژگيها:
    ١- تبديل /u/ به /i/. مثال: بيت bit "شد"، سير sir "عروسی"  (٢)
    ٢- ساخت مجهول در زمان گذشته افعال متعدی  (٣)
    ٣- تلفظ ث در لغات "پث" pess پدر، "ماث" más مادر، "براث" brás برادر.  (٤)
    ٤- بكاربردن شناسه án برای اول شخص مفرد و on برای اول شخص جمع    (٥)
    ٥- استفاده از لغت لوگ l
    úg "خانه"، چوك čokk "بچه"
    اين لهجه شامل شاخه های زير ميباشد:
    الف- كلاتی

    مناطق بين "لس بيلا" Las belá در شمال كراچی تا مستونگ Mastung در جنوب كوئته Quetta  (عمدتاً منطقه براهويی نشين)
    ب- چاغه ای و خارانی
    نواحی شمالی بلوچستان پاكستان شامل نوشكی، دالبندين، خاران و كلات
    ج- افغانی
    مناطق جنوبی و جنوب غربی ا‌فغانستان عمدتاً نواحی اطراف رودخانه هيرمند
    د- سرحدی
    منطقه ای كه از شرق به دالبندين در پاكستان و از شمال شرقی به چهاربرجك در افغانستان منتهی شده و شامل مرو در تركمنستان شوروی و سيستان در ايران ميباشد، بطوريكه نصرت آباد در بلوچستان ايران جنوبی ترين بخش آنرا تشيل ميدهد.
    در تأليفات بعدی، الفنبين لهجه رخشانی را به سه گروه كلاتی، پنجگوری و سرحدی تقسيم ميكند كه لهجه سرحدی در آن شامل مرو در تركمنستان شوروی ، بلوچستان افغانستان و مناطق شمالی بلوچستان ايران كه جنوب خاش و شمال ايرانشهر مرز جنوبی آنرا تشكيل ميدهند و همچنين نواحی شمالی بلوچستان پاكستان شامل نوشكی، دالبندين، خاران و كلات (كه مناطق لهجه پنجگوری مرز جنوبی آنرا تشكيل ميدهند) را دربر ميگيرد.
    ه- پنجگوری
    شامل بخش اعظم منطقه خاران xárán كه كيچ kíč  مرز جنوبی و رودخانه رخشان  Raxshán مرز شمالی آنرا تشكيل ميدهند و كولوا Kolwá در شرق آن واقع ميشود.
    ويژگيهای اين لهجه ها:
    ١- /u/ نامتغير باقی می ماند "بوت" but شد، "سور" sur عروسی
    ٢- ساخت معلوم جمله عادی ترين شكل است ولی شكل مجهول هم بويژه در جنوب پيش می آيد. (٦)
    ٣- تلفظ س  لغات "پس" pess پدر، "ماس" más مادر، "براس" brás برادر.
    ٤‌- شناسه in برای اول شخص مفرد و an برای اول شخص جمع
    ٥- "گس" ges خانه، "زهگ" zág / zahg بچه
     سراوان و مناطق اطراف آن كه خاش مرز شمالی و اسپيدان Espidán مرز غربی آنرا تشكيل ميدهند. مناطق مرزی ايران و پاكستان در شرق اين منطقه واقع شده و مرز جنوبی آن رودخانه گل gel در شمال راسك ميباشد.
    در تأليفات بعدی الفنبين، ايرانشهر و بمپور نيز در حوزه لهجه سراوانی شمرده ميشوند.
    ويژگيها:
    ١- تبديل /u/ به bǖǖ "شد"
    ٢- مجهول، ساخت معمول جمله است
    ٣- 
    تلفظ ت  لغات "پت" petپدر، "مات" mát مادر، "برات" brát برادر.
    ٤- 
    شناسه án برای اول شخص مفرد و in برای اول شخص جمع (با تلفظ i كوتاه در in )
    ٥- لوگ
    lúg  يا گس ges "خانه"، چوك čokk  يا زهگ zahg بچه
    منطقه كيچ kíč در بلوچستان پاكستان شامل تربت
    ويژگيها:
    ١- /u/ نامتغير
    ،بوت but "شد"
    ٢- ساخت مجهول
    ٣- 
    تلفظ ت  لغات "پت" petپدر، "مات" mát مادر، "برات" brát برادر.
    ٤- 
    شناسه in برای اول شخص مفرد و in برای اول شخص جمع (با تلفظ i كوتاه در in )
    ٥-
     لوگ lúg "خانه"، چوك čokk "بچه"
    منطقه لاشار šár در بلوچستان ايران شامل "اسپكه" Espakka ، "پيپ" píp ، "مسكوتان" Maskútan ، "پنوچ" panč
    ويژگيها:
    ١- /u/ نامتغير
    ،بوت but "شد"
    ٢- ساخت مجهول
    ٣- 
    تلفظ ت  لغات "پت" petپدر، "مات" mát مادر، "برات" brát برادر.
    ٤-  
    شناسه un برای اول شخص مفرد و in برای اول شخص جمع (با تلفظ i كوتاه در in )
    ٥- لوگ
    lúg   "خانه"، چوك čokk   بچه
    شامل قصرقند kaser kand ، نيكشهر níkshahr ، راسك  rásk و نواحی ساحلی جنوبی بلوچستان از "بی آبان" biábán در نزديكی بندرعباس تا بندر كراچی شامل بنادر چاه بهار، گواتر gwádar، پسنی pasni ، جيونی jiwani و همچنين مناطق مند mand و دشت dašt.
    ويژگيها:
    ١- تبديل /u/ به /i/. مثال: بيت bit "شد"، سير sir "عروسی"
    ٢- ساخت مجهول در زمان گذشته افعال متعدی
    ٣- تلفظ ت در لغات "پت" pet پدر، "ماث" mát مادر، "براث" brát برادر.
    ٤- بكاربردن شناسه án برای اول شخص مفرد و
    eyn برای اول شخص جمع
    ٥- استفاده از لغت لوگ l
    úg "خانه"، چوك čokk "بچه"
    -----------------------------------------------
    ١Eastern Hill Dialects
    ٢ طبق نظريه الفنبين،  تلفظ قديمی /u/ در كلمه but "شد" در اكثر لهجه ها حفظ شده ولی در بعضی لهجه ها به /i/ تبديل شده است.
    ٣  ساخت مجهول يعنی افعال متعدی در زمان گذشته برای اشخاص صرف نميشوند.
    ٤ با تلفظی مشابه ث در عربی و متمايز از صدای س در فارسی
    ٥ ميروم rawán ، ميرويم raon
    ٦  ساخت معلوم يعنی افعال متعدی در زمان گذشته برای اشخاص صرف ميشوند.
    ٧
    ٨

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • ادب و رسوم

    سلام

     

     

    خب همونطور میدونید توو هر قومی یه سری آداب و رسوم وجود داره که خیلی هاش برمیگرده به گذشته اون قوم و همچنین طرز فکر آدماش.

    خب این اداب و رسوم تا جایی پیش میرن که خیلی وقت ها فرهنگ و حتی هویت یک قوم رو نشون میدن.

    و خب قوم بلوچ هم از این قاعده مستثنی نیست

    من سعی کردم در این مطلب تا جایی که متونم هر چی میدونم و به بقیه منتقل کنم و اگه جایی کم گفتم شماها بهم کمک کنید

    خب من بعضی از این رسم و رسومات که اصولا توو همه طایفه ها قرار دارن اینجا مینویسم

    سه تای اول+آحری یه جورایی ریشه فرهنگی-تاریخیشون قویتره و همچنین بیشتر به چشم میان!

    بجار(bejar)=خب در مورده این توو مطلب ازدواج به سبک بلوچی یه سری توضیحات دادم،یه بار دیگه یه مرور میکنیم با هم!

    بجار یعنی کمک مالی که اطرافیان داماد یا عروس میکنند، که واقعا برای کاهش هزینه ها خوب رسمیهو این فامیل دوستی قوم بلوچ رو میرسونه

    میار(mayar)=خب از میار به عنوان شرف بلوچ هم یاد میشه!و معنای متفاوتی داره از جمله:

    ۱.پذیرایی و مواظبت از مهمان.
    2.امانت داری و درستکاری.
    3.در پناه گرفتن هر کسی که تقاضا نماید و محافظت و نگهداری از او تا پای جان.
    ۴.پرهیز از کشتن زن و پسر نابالغ، کولی و کسی که غیر دین باشد ولی با آرامش در همسایگی بلوچان به کار و زندگی بپردازد.
    ۵.آتش بس و آشتی اگر کسی قرآن بر سر نهاده و میانجی گردد.

    در معنای لغوی امروزه به  امانت داری گفته میشهو وقتی یکی از طرف دیگری جمله ((این میار توئه ))رو میشنوه یه جورایی پای شرف و غیرتش میاد وسط و خب اصولا در بدترین شرایط باید سره حرفش بمونه

    بیر(beyr)=خب این یکی به معنای انتقام گیریه!

    بلوچ معتقده وقتی که خونی ریخته میشه باید در اعزای اون طرف به سزای عملش برسه

    یعنی ریختن خونی که باعث آشتی کنان بشه،البته اینم اضافه کنم که فقط خونی که به ناحق و ناعادلانه ریخته شده باشه انتقامش گرفته میشه(این قضیه روز به روز داره کمتر میشه)

    این و گفتم تا بدونید که مثلا اگه یکی توو تصادف کسی بمیره این طوری نیست که بخوایم انتقام بگیریم!تا جایی که خیلی شنیدم وقتی یکی از عزیزان بر اثر تصادف میمیره طرف بلوچ از شکایت صرفنظر میکنه و میگه:برای این که بلوچ بودن خودم و نشون بدم از شکایت صرفنظر میکنم!!

    اما در امروزه تا جایی که میشه سعی میکنند این مسائل به بیر نرسه ولی گاهی داغی که یکی از طرفین دیده اونقد سنگینه که هیچی نمیتونه اروم کنه جز خون!

    ولی خب این مسائل(یعنی قتل و کشتن)نسبت به قبل خیلی کمتر شده و اصولا اگه دو نفر مشکل درست کنند بلافاصله بزرگان دو طایفه جمع میشوند تا قبل از مشکلی بزرگتر آشتی کنان برقرار کنند

    حلالیت گرفتن از یکدیگر در عیدها=این یکی خب همچین توضیح خاصی نداره

    ولی من به شخصه عاشق این رسممآخه فکرشو بکنید که هر سال دو بار(عید فطر و قربان) از کسانی که باهاشون رابطه داشتی و به هر نحوی واسشون دردسر درست کردی رو میبینی و ازشون حلالیت میخوای

    این باعث میشه خیلی کینه ایی بار نیایم و بخشیدن و یاد بگیریم

    نپوشیدن لباس مشکی در عزاداری ها=خب ما توو عزاداری لباس مشکی نمیپوشیم

    آقایون همه لباس سفید(مثل عروسیامون)خانوم ها هم لباسای رنگی هر چند سعی میشه خیلی روشن نباشه مگه اینکه اون شخصی که مرده همسر یا برادره یکی یه دونش باشه!

    داستان طلاق=خب امیدوارم این یکی واسه هیچکی پیش نیاد

    و چون من خودم کم در این مورد شنیدم به همین دلیل اطلاعاتم شاید خیلی کامل نباشه اگه اشتباه چیزی رو گفتم لطفا بگید تا تصحیحش کنم

    شاید این فیرقابل باور باشه ولی یک زن و شوهر بلوچ فقط با گفتن یک جمله حکم طلاقشون دادند!

    یعنی ببینید مثلا وقتی مرد به زن میگه این کار و نکن وگر نه جن طلاق وارته!

    یعنی طلاق داده خواهی شد و اگر زن سرپیچی کنه این به معنی طلاقه!

    راستش من وقتی این و شنیدم قبولش واسم سخت بود و تا مدت ها نمیتونستم قبول کنم

    تا اینکه بعد از چند بار بحث کردن با دوستان به فلسفه تاریخی این جریان پی بردم و درکش راحت تر شد

    واقعیت اینه که بلوچ در معنای واقعی(در زمان قدیم) هیچوقت دروغ نمیگفت و به بزرگترین اصل خودش یعنی وفای به عهد و حرف پایبند بوده(طوری که داستان معروف هانی و شی مرید بر اساس این اصل شکل گرفت)و وقتی حرفی میزده حتما سره حرفش میمونده!

    سه طلاقه کردنم همینه فقط مرد باید سه چیز به طرف بده

    این سه چیز هر چی میتونه باشه مثل:سه سنگ-سه هزاری - سه چون-سه...

    این رسم یا فرهنگ دو چیز و یاده ادم میاره:۱.وفای به حرف بلوچ ۲.مرد سالاری قوم بلوچ!

    به همین دلیل طلاق دادن هم همینطوری بوده و خب در قدیم خیلی عاقل تر بودن تا الان و همین جوری نمیومدن همچین جمله ایی رو بگنتا حالا نشنیدم یک خانوم همچین جمله ایی رو بگه!

    دیگه فعلا همین!اگه شما چیزی بنظرتون رسید بگید تا منم بعدا اضافه کنم

    خسته نباشید

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • هنر دستی

    سفالگری

     

     

     

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • گیاهان دارویی بلوچ

    گیاهان دارویی

    حتما شما هم در اطراف شهر و روستای خود و در کنار جاده ها و در بلندی کوه ها و در حاشیه

     ی رودخانه ها و... گیاهان زیادی را دیده اید و سرسبزی حاصل از آن ها آرامش خاصی را به

     شما داده است ولی توجه خاصی به آن ها نکرده و همه را به یک دید نگاه می کرده اید.

    تا به حال فکر کرده اید که این گیاهان آن جا چه می کنند و حکمت آفرینش آن ها چیست و چرا

     این همه سیستم پیشرفته ی ریشه تا گل را در آن بیابان یا کوه جا گذاشته اند؟! اما اگر از افراد

     با تجربه و کهن سال سؤال کنیم، برای اکثر   آن ها استفاده هایی را خواهند گفت و اشاره به

     حکمت خدا خواهند کرد.

    استفاده از گیاهان دارویی در منطقه ی بلوچستان از دیر باز بین مردم رواج داشته است و مردم

     این منطقه با توجه به محرومیت و نبود امکانات بهداشتی و پزشکی در این زمینه، حتی تا چند

     دهه جلوتر در جهت درمان و سلامت خود، گیاهان دارویی را تنها عنایت خداوند به خود می

     دانستند و از آن ها طبق تجربیات گذشتگان و با دستورالعمل های خاص استفاده می کردند.

    اما امروزه با پیش رفت جهانی در زمینه ی بهداشت و علوم پزشکی، استفاده از گیاهان دارویی

     محلی به گونه ای رو به کم رنگ شدن است. ولی هنوز در مناطقی که از مراکز بهداشتی دور

     هستند، اولین قدم اورژانسی در بهبود بیمار، استفاده از جوشانده ها و تلخه های محلی است.

    به گونه ای نمی توان گیاهان دارویی را از زندگی مردم حذف شده دانست، چون گیاهان دارویی

     به وسیله ی پژوهشگران و محققان به صورت علمی بررسی می شوند و خواص و ترکیبات آن

     ها به طور دقیق شناسایی شده به صورت داروهای آزمایش شده و مؤثر در اختیار مردم قرار

     می گیرند.

    در زیر نام چند گونه از گیاهان دارویی مهم منطقه ی بلوچستان را نام می بریم:

    نام محلی

    نام علمی

    تیره

    استفاده های دارویی و محلی

    خصوصیات ظاهری

    گلدر

     

    OTOSTAGIA

    LAMIACEA

    نعناع

    در آرام بخشی به دردهای مفاصل و کمر درد و نیز در هنگام زایمان استفاده می شود.

    گیاهی ست بوته ای و   درختچه ای با ساقه خاردار

     

    اشورك (اژورک)

    RHAZYA STRICTA

    گیش برگ

    خرزهره

    از شیره ی آن در دندان بندی و درآوردن دندان کودکان، از میوه تازه و نرسیده جهت رفع برق گرفتگی چشم و آفتاب زدگی، از جام گل به صورت معکوس جهت رفع تشنگی در بیابان.

    درختچه ای با ارتفاع

     100- 50 که در نواحی گرم و خشک می روید.

    بو مادران

    ACHILLEA

    ASTERACEA

    کاسنی

    در هنگام دل درد ودل پیچه ی ناشی از اسهال و نیز در درمان دیابت استفاده می شود.

    علفی و یکساله، گیاهی معطر و خوشبو با گل های زرد رنگ

    اِزگند

    THYMUS

    آویشن

    LAMIACEA

    نعناع

    در رفع یرقان و زردی، فعال کردن کبد، سیاه سرفه، جلوگیری از حالت تهوع، در در مان سرفه و چرک سینه.

    علفی ویکساله و گیاهی معطر و خوش رایحه که در ارتفاعات می روید.

    کلپورگ

    TUCRIUM

    کلپوره

    نعناع

     

    علفی ویکساله –  برگ های متمایل به سفید و کرک دار

    دان چمّی

    (مور)

    SALVIA

    مریم گلی

    نعناع

    گذاشتن بذر آن در چشم، غبار و خاشاک را به طرف خود جذب می کند.

    عفونت های مجاری تنفسی،سوء هاضمه،التیام زخم

    علفی و بوته ای، ساقه ی چهار گوشه، میوه ی قندی و بوی خوش.

    درنّگ

    ARTEMISIA

    افسنطین

    ASTERACEA

    کاسنی

    نارسایی کبد، کم خونی، دفع کرم روده، یرقان، آرام بخش

    گیاه معطر و خوشبو،برگ های ریز و گیاهان بوته ای.

  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,
  • طبعیت بلوچستان

    .: ادامه مطلب :.
  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: سه شنبه 28 دی 1389برچسب:,
  • اقدامات تروریستی چابهار

     

    برای کسب اطلاعات بیشتر به روی ادامه مطلب کلیک کنید

    .: ادامه مطلب :.
  • نوشته : عمران طیسی
  • تاریخ: دو شنبه 27 دی 1389برچسب:,

  • tissbalooch

    عمران طیسی

    tissbalooch

    http://tissbalooch.loxblog.ir

    تاریخچه طیس وطیس بلوچ

    زلزله در چابهار

    تاریخچه طیس وطیس بلوچ

    بنده عمران بچه روستای تیس,فوق دیپلم رشته الكترونيك ومخابرات درياي هستم و میخواهم اطلاعاتی درباره روستای خودم در اطلاع شما کاربران گرامی قرار بدهم.لطفا جهت ارتقا و پیشرفت این وبلاگ ما را با نظراتتان ياري نمایید شماره تماس برای نظرات وپیشنهادها09398291441 تاریخچه طیس وبلوچستان

    تاریخچه طیس وطیس بلوچ